چه انتظاری از این رمان دارید؟محوری ترین چیزی که در این رمان میشود به آن اشاره کرد،روند آرام آن است.روندی که هیچ گاه اوج نمیگیرد.ساحلی بدون طوفان.ساحلی که در ناآرام ترین لحظاتش بادهایی که قدرت طوفان شدن نداشته اند آن را آشفته کرده اند.این آشفتگی ها هم حاصل روند داستان نیست بلکه حاصل جراحت اتفاق هاست.به جز چند مورد در بخش های اول کتاب.
در واقع شما با بخشی از تاریخ تزاری با جزییات زیاد مواجه میشوید.به نوعی که حتی اگر شخصیت اصلی داستان قرار است سفری انجام دهد،به خاطر خط داستان نیست.که به خاطر نشان دادن گوشه گوشه ی آن روزهای تاریخ است.اگر سفری به اراضی خود دارد یا اگر آن سفر آخر کتاب.
داستان و پایان بندی کتاب به گونه ای بود که هم میشد کتاب را تا چند جلد با همان روندی که از ابتدا داشت ادامه داد و بعد آن پایان را برایش نوشت.و هم میشد چند ده صحفه زودتر آن چند صحفه ی آخر را نوشت و داستان را تمام کرد.
با همه ی اینها اما رمانی بود که برایم دوست داشتنی بود.اما اگر همین اندازه میبود.نه بیشتر.
چند خطی هم از کتاب
«درست نیست بگوییم یک نفر خوشنیت یا هوشمند است و دیگری بدجنس یا خنگ. بااینهمه به این صورت دربارهشان قضاوت میکنیم. این کار غلط است. آدمها شبیه رودخانهها هستند: همگی از یک عنصر ساخته شدهاند، اما گاهی باریک یا پهن هستند، گلآلود یا زلال، سرد یا ولرم. آدمها هم اینگونهاند. هر کس بذر همه ویژگیهای انسانی را در خودش دارد و گاه این سوی سرشتش را نشان میدهد و گاه سوی دیگر را، حتا خیلی وقتها هم ضمن حفظ سرشت واقعیاش، کاملا متفاوت با آنچه هست بهنظر میرسد.»
«دستاندرکاران گمان میکنند شرایطی وجود دارد که به آنها اجازه میدهد بدون علاقه به همنوع دست به هر کاری بزنند. با اشیاء میتوان بدون علاقه عمل کرد: درختها را میتوان قطع کرد، از خاک آجر درست کرد، آهن را به هر شکلی درآورد؛ اما با آدمها بدون عشق نمیتوان عمل کرد، همانگونه که بدون احتیاط نمیشود زنبور عسل پرورش داد، چون سرشت زنبور عسل اینگونه حکم میکند. اگر با آنها با بیتوجهی و بیاحتیاطی عمل کنی، انگار به خودت آزار داده باشی، ناراحتشان میکنی و جز این هم نمیتواند باشد، چون عشق متقابل به همنوع قانون اصلی زندگی است.
درست است که انسان میتواند تحت فشار اجبار زندگی کار کند،اما دوست داشتن آدم ها به اجبار ممکنن نیست.با این حال نمی توان نتیجه گرفت که ممکن است عشق و انسانیت را از روابط میان انسان ها برداشت،خاصه اگر رابطه ی انسان ها با هم شامل بهره وری دوجانبه باشد.»
ح.س