حمیدوو برگِبیدوو
حمیدوو برگِبیدوو
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

هنر تبلیغ و اثر ضد تبلیغ

بعد از عاشورای سال 88 و درگیری همه جانبه معترضان به نتایج انتخابات با نیروهای حاکمیتی، همایشی در نهم دی ماه جهت اعتراض به هتک حرمت به ساحت عاشورا توسط نیروهای نزدیک به حکومت برگزار شد. بعد از آن تاریخ که با حکم حکومتی بسیاری از ادارات دولتی و ارگان های نظامی موظف به شرکت شدند. جریانی با عنوان حماسه نه دی راه اندازی شد که توسط شورایاری ها و شهرداری ها به نام بسیاری از اماکن و معابر شهرهای مختلف تبدیل شد. اما حالا با گذشت حدود دوازده سال از عاشورای هشتاد و هشت دیگر نهم دیماه با کیفیت یک حماسه وجود ندارد. نهم دیماه محدود به اسم چند میدان و خیابان شده که بعضا همان ها هم با نام قدیمشان خطاب می‌شوند. این دست جریان های بدوی که به برخواسته از قلوب عامه مردم نیست و در آن تشکیک و افتراق وجود دارد هرگز ماندگار نیستند. نمونه اش مانند تلاشی که جهت نماد سازی شهید محسن حججی شد. حججی جوان مخلصی بود که برای آرمان هایش جنگید و در سوریه به شکل مظلومانه ای توسط نیروهای داعش اسیر و بعد شهید شد. اما واقعیت این است که کلا جنگ در سوریه جنگ اعتقادی مردم ایران نبود و هدفش از نظر خیلی ها صیانت از جان و مال و ناموس ایران نبود.بنابراین طبیعی است رشادت ها در این جنگ هم با رشادت های جوانان شهید شده در جنگ ایران - عراق بازخورد متفاوت تری داشته باشد. خصوصا که حضور نیروهای افغان یا پاکستانی با عنوان فاطمیون و زینبیون مفهومی به نام #جنگ_نیابتی را برای اولین بار در ادبیات ایران معاصر ایجاد کرد که خود به تنهایی نشان دهنده غیر اعتقادی بودن این نوع جنگ است. پرداخت حقوق ارزی رزمنده ها و وعده های دریافت تابعیت نیز از مصداق های بارز جنگ غیر اعتقادی در سوریه است.

نکته بعدی ضد تبلیغ نمادها و مناسبت ها به واسطه تبلیغ بیش از حد یا غیر حرفه ای است. نمونه این اتفاق در تشییع شهر به شهر پیکر قاسم سلیمانی فرمانده ترور شده نیروی قدس است. کشته شدن تعداد نامشخصی در مراسم تشییع کرمان به دلیل تبلیغات زیاد و عدم مدیریت صحیح کام همگی را تلخ تر از پیش کرد. در حالی که تشییع پیکر قاسم سلیمانی میتوانست با کیفیت بهتر ولی با تعداد مشخصی از همرزمان و همفکران در زادگاه یا تهران انجام شود و برای عموم مراسم از طریق تلویزیون پخش شود. اما این اتفاق به بدترین شکل ممکن اتفاق افتاد تا جایی که نیروهای برگزار کننده تا هفته ها از بیان تعداد کشته ها یا منتظر کردن فیلم یا گزارش مرگ هموطنان امنتاع کردند. چه بسا خود شهید سلیمانی هم راضی به کشته شدن نزدیک به 50 تن (آمار دقیقی وجود ندارد) از همشهریانش در مراسم خاکسپاری اش نبود.


سومین عامل که یک تبلیغ را می‌تواند به ضد تبلیغ بدل کند، عدم زمانبندی صحیح و تعارض در عقاید است. همانطور که پیشرفت منتج قرارگیری در جای درست و در زمان درست است. تبلیغ درست نیست نیازمند زمانبندی و بستر صحیح است. نمونه این عدم زمانبندی درست برگزاری گردهمایی با عنوان سلام فرمانده در روز پنجشنبه 5 خرداد ماه 1401 است. روزی که شاخص آلودگی هوای تهران در بعداز ظهر عددی بالاتر از 200 (مرز خطر) را نشان میداد و حضور مختلط زنان و مردان در ماههای قبل در ورزشگاهها بحث داغ رسانه ها بود و از همه اینها مهمتر اینکه سه روز قبل هموطنان زیادی در شهر آبادان در اثر فاجعه سقوط برج متروپل به دلایلی فساد اداری و رشوه در سوگ و ماتم بودند. مصداق بدترین زمان ممکن برای تبلیغ بود. تبلیغی که میتوانست بسیار فعال تر عمل کند حالا نقطه افتراق و بغض میلیون ها هموطن شد.


سلام فرماندههموطنسوگواریمتروپل
مهندس مکانیک، شیفته سفر و قصه ها https://t.me/hamidoobargebidoo
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید