"تکنوکراسی" چیست؟ و چه فردی "تکنوکرات" است؟ اگر چه این کلمات را بیشتر در دنیای سیاست شنیدهاییم و با معادلهای فارسی مانند فن سالاری، نخبهگرایی یا تخصصگرایی در متون مربوط به حکمرانی و سیاست استفاده شدهاند ریشه اصلی این مفهموم به علم و نظریه مدیریت بازمیگردد. این نوشتار با هدف ارائه یک توضیح خلاصه اما کامل بر اساس منابع علمی و تاریخی پیرامون مفهموم تکنوکراسی شکل گرفته است.
۱.تعریف اولیه: تکنوکراسی و تکنوکرات
تکنوکراسی در مدیریت: واژه تکنوکراسی به عنوان یک نظام فکری در علم مدیریت بر مبنای نظریه "مدیریت علمی - Scientific Management" یا "تیلوریسم - Taylorism" شکل گرفته است. این چهارچوب فکری نوعی راهکار روشمند برای رویارویی با مشکلات ارائه میدهد که در آن فرد تصمیمگیر (مدیر) برای حل یک مساله صرفا باید از دیدگاه یک اهل فن/متخصص مساله را تحلیل کند و مانند روشها و ابزارهای در اختیار یک مهندس در برخورد با یک ایراد فنی تنها با تکیه بر دانش و تجربهای که مربوط به آن حوزه است اقدام به رفع ایراد و حل مساله کند. در تفکر مدیریت تکنوکراسی اصل بر افزایش بهرهوری فرآیندها و روشهاست و هر فاکتور اثرگذار دیگر در درجه دوم اهمیت برخوردار است.
تکنوکراسی در سیاست: تکنوکراسی به عنوان یک روش دولتمداری و حکمرانی به نوعی از نظام حکومتی اشاره دارد که در آن فرآیند تصمیمسازی/طراحی قوانین در هر زمینه بر عهده متخصصین علمی و فنی مربوط به آن رشته است و تصمیمگیران و تصمیمسازانی که در راس امور متفاوت حکمرانی هستند یا خود متخصص در آن حوزه اند و یا از مشاوران متخصص در آن حوزه تاثیرپذیرند. در این روش تصمیم گیری ممکن است ترجیحات و نظرات جامعه در صورت همسو نبودن با شاخصه های فنی و تخصصی موثر در تصمیم گیری، که پیرامون اصل افزایش بهرهوری شکل گرفته است، کمترین تاثیرگذاری را در این فرآیند داشته باشد.
همچنین واژه تکنوکرات یک صفت ریشه گرفته از کلمه تکنوکراسی است و به فردی اطلاق میشود که یا با روش تکنوکراسی مدیریت میکند یا عضوی از یک گروه متخصص دارای قدرت اجراییست (Technical Elite) و یا هوادار دیدگاه و ایده های مکتب تکنوکراسی است.
۲. ایده های شبیه به تکنوکراسی
ایده سپردن حکمرانی به متخصصین و دانشمندان قبل از مطرح شدن نظریه مدیریت علمی و فراگیر شدن نگاه مهندسی به مشکلات مدیریتی، در بعضی آثار تاریخی قابل مشاهده است. در میان فلاسفه افلاطون در کتاب خود به نام جمهوری (Republic) به نوعی از حکومت با نام اریستوکراسی (Aristocracy) یا نخبه سالاری (نظام حکمرانی محبوب افلاطون) اشاره میکند که در آن زمام امور در دست "پادشا۰-فیلسوف" قرار دارد. افلاطون ادعا میکند که دادن قدرت به فلاسفه برای تصمیم گیری برای جامعه، حکمت و منطق را به بدنه و فرآیند تصمیم سازی در جامعه اضافه میکند. اگر حکمت و منطق را به عنوان دو نوع از ابزار (یا فن) در علم فلسفه در نظر بگیریم متوجه میشویم که توصیه افلاطون در سپردن عنان حکومت به فلاسفه نشانه هایی از تفکر تکنوکراتیک دارد.
همچنین هنری دو سنت سیمون (Henri de Saint-Simon) به عنوان یک جامعه شناس و نظریه پرداز علوم اجتماعی نظریاتی دارد که در دل خود نشانه هایی از تکنوکراسی را به همراه دارد. سنت سیمون در عصر خود و برای مخالفت با شیوه حکمرانی فئودالیسم (مشروعیت برگرفته از مالکیت زمین) و یا حکومت های با ریشه نظامی (مشروعیت برگرفته از قدرت نظامی) که در آن دوران فراگیر بوده، ایده نوعی حکمرانی سوسیالیسم (به معنای قدرت برخواسته از جامعه) را پیشنهاد میکند که در آن قدرت و تصمیم گیری در جامعه بر عهده صنعتگران و مدیران بنگاه های صنعتی باشد (مشروعیت برگرفته از دانش و تخصص). او عقیده داشت که مسئولیت جهت دهی به رفتار جامعه به جای کلیسا (به عنوان بازوی اعتقادی و مشروعیت بخش همراه در نظام های فئودالی یا نظامی) باید در اختیار دانشمندان و اهل فن باشد. تمایل سنت سیمون به دادن اختیار عمل در حوزه تصمیمگیری برای جامعه به اهل فن تشابهات بسیاری با منش فکری تکنوکراسی دارد.
۳.مدیریت علمی و تیلوریسم
جنبش مدیریت علمی (به عنوان پایه مدرن شکلگیری تفکر تکنوکراسی) در اوایل قرن بیستم و بر اساس نظریات و تفکرات یک مهندس مکانیک امریکایی به نام فردریک تیلور (Frederick W. Taylor) شکل گرفت و توسط دنبال کنندگان او (که اکثرا مانند او فارغ التحصیل رشته ها مهندسی بودند) ابتدا در امریکا و پس از آن در اروپا گسترش یافت. روش مدیریت علمی به عنوان نوعی باور و سبک مدیریت بر اساس راه حل هایی که تیلور و همفکرانش برای بالا بردن بهرهوری در کارگاههای صنعتی طرحریزی کرده بودند شکل گرفت. به دلیل تاثیرگذاری این متد و افزایش چشمگیر بهروهری در بنگاههایی که اقدام به پیروی از این روش کرده بودند، این روش مدیریت با استقبال و توجه عمومی مواجه شد و همچنین پس از نفوذ این روش در مدیریت بنگاه های خصوصی این نظریه به درون تفکر حکمرانی و مدیریت بنگاه های عمومی نیز راه یافت. روش مدیریت علمی تیلور در چهار اصل خلاصه میشود:
۴. جنبش تکنوکراسی
پس از راهیافتن طرز فکر شیوه مدیریت علمی به بنگاههای عمومی این موج جدید از تقاضا برای دادن موقعیت های حکمرانی به دست متخصصان در امریکا با واژه تکنوکراسی نامگذاری شد. طرفداران این جنبش که به دلیل افزایش نارضایتی از مدل حکمرانی رایج که آن را یکی از دلایل رکود اقتصادی بزرگ در ۱۹۳۰ میدانستند ادعا کردند که چهارچوب فکری اقتصادی - سیاسی حاکم بر جامعه کارایی لازم را ندارد و میبایست با دادن نقش های کلیدی به متخصصین و اهل فن به کلی نظام سیاسی حاکم را دگرگون کرد. این طرفداران تا آنجا پیش رفتند که طرح هایی برای جایگزینی نظام پولی با نظام ارزشگذاری بر مصرف انرژی و همچنین تغییر تقویم کاری جامعه برای حذف کردن تعطیلات آخر هفته در کل جامعه پیشنهاد دادند.
۵. اتفاقات مهم تاریخی تاثیرگذار بر تکنوکراسی
۶. دولتهای تکنوکرات ایرانی
از میان دولتها در طول تاریخ مدرن ایران (پس از انقلاب مشروطه) چهار دولت مشهور به دولتهای تکنوکراتیکاند. در دوره پهلوی دوم دولت های تحت نخست وزیری حسنعلی منصور و پس از آن امیرعباس هویدا (که هر دو از بنیانگذاران کانون مترقی بودند) و در دوره پس از انقلاب اسلامی دولتهای تحت ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی را به عنوان دولتهایی با رویکرد تکنوکراتیک میشناسند. آنچه میبایست در رابطه با این موضوع مدنظر قرارگیرد این است که برای تحلیل و اندازهگیری میزان گرایش یک دولت به یک منش و چهارچوب فکری خاص شاخص دقیقی وجود ندارد و شناختن یک دولت به عنوان یک مجموعه تکنوکرات بر اساس تجربه و یا جهتگیری و اظهارات مسئولین شکل میگیرد.
۷. نقد استفاده از تفکر تکنوکراسی در مدیریت بنگاههای عمومی:
مجموعه تمامی انتقاداتی که به تفکر تکنوکراسی وارد میشود بر اساس دو محور اصلیست: توجه بیش از حد به مفهوم بهرهوری (Efficiency) و اولویت داشتن نظرات طبقه نخبه جامعه (Elite) بر اکثریت اعضای جامعه
در محور اول، دغدغه منتقدان از بین رفتن کیفیتهای غیرقابل اندازهگیری در نتیجه اولویت دادن و طراحی سیاستها و فرآیندها بر مبنای افزایش بهرهوری است. در نگاه این افراد نمیتوان موضوعات و معضلات جامعه را بر اساس روشهایی که در فضای صنعتی بهینه شده حل کرد. به عنوان مثال در مسائل اجتماعی و فرهنگی، بهرهوری حداکثری احتمالا در اولین اولویت برای طراحی راهحل نیست و با استفاده از طرزفکرهای برگرفته از تکنوکراسی نمیتوان راهحلهایی با خروجی مناسب ساخت.
در محور دوم، مغایرت داشتن روش تفکر یک تکنوکرات با اصل اولیه دموکراسی به عنوان روش پذیرفته شده حکومت در جوامع مدرن دانست. منتقدان در این زمینه به این موضوع اشاره میکنند که ممکن است خروجی نظرات مشاوران متخصص یا سیاستگذاری اهل فن در موضوع در مخالفت با خواسته اکثریت جامعه هدف قرار گیرد. در این حالت نهله فکری تکنوکراسی نظر متخصص را بر نظر اکثریت ارجح میداند و این طرزفکر در صورت اجرایی شدن نه تنها بنیان دموکراسی را زیر سوال خواهد برد که باعث ایجاد عواقب برای سیاستگذاری و نظام حکمرانی خواهد شد.
۸. یک مثال ایرانی از سیاستگذاری و حکمرانی تکنوکراتیک - دانشگاه آزاد اسلامی:
طرح پیشنهاد تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در دوران ریاست جمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی در پاسخ به حجم انبوه تقاضا برای ورود به سیستم آموزش عالی در کشور، که خود از افزایش جمعیت کشور پس از انقلاب ریشه گرفته بود،یک نمونه کامل از سیاستگذاری و طراحی راهحل حکمرانی بر اساس طرز تفکر تکنوکراتیک است که در ان فاکتور اصلی بالا بردن خروجی نظام آموزش عالی کشور (با افزایش ظرفیت پذیرش دانشجو) و افزایش بهروری (به معنای افزایش تعداد فارغ التحصیلان در هر سال) است. واضح است که در طراحی این پیشنهاد فاکتورهای دیگر مثل کیفیت آموزش، تجربه غنی فضای آکادمیک و یا هر عاملی که قابل اندازهگیری در فرمت اعداد و ارقام نبوده در مد نظر قرار نبوده و حالا پس از گذشتن سالیان میتوان اثرات مخرب این نوع تفکر را در طراحی راهحلهای سیاستی در کیفیت خروجی و تجربه فارغالتحصیلان دانشگاه آزاد به وضوح دید.
پانوشت: این مجموعه بر اساس یک پروژه پژوهشی با همین موضوع برای پایان ترم در درس نظریه مدیریت و سازمان در رشته MBA دانشگاه امیرکبیر برای ترم دوم در سال تحصیلی ۹۸/۹۹ گردآوری شده است.