هشدار: این متن ممکن است برای برخی ناخوشایند تلقی شود.
آیا شما یک وبلاگ نویس، برنامه نویس، دانشمند یا ریاضیدان هستید؟ آیا می خواهید وجود خدا را با علم و منطق و ریاضی ثابت کنید؟ اگر چنین است پس این پست وبلاگ برای شماست!
بسیاری از مردم در طول تاریخ به طرق مختلف سعی در اثبات وجود خدا داشته اند. با این حال به دلیل پیشرفت علم و فناوری در سال های اخیر این امر بسیار آسان تر از گذشته شده است اما با این حال حقیقت این است که اثبات وجود خدا از طریق علم و منطق میتواند دشوار باشد، زیرا ما را ملزم میکند تا در مورد چیزهایی که نمیدانیم فرضیاتی بسازیم که ممکن است هنوز به طور صدرصد اثبات نشده باشند. مانند اینکه دقیقاً چگونه جهان ایجاد شده است و چرا قوانین خاصی در آن وجود دارد. در این پست به برخی از استدلال های علمی که می توانند به عنوان مدرکی برای یک خالق استفاده شوند(کسی که بسیاری او را "خدا" می نامند)، نگاه خواهیم کرد.
یک استدلال به عنوان اصل آنتروپیک شناخته می شود که بیان می کند که ثابت های فیزیکی خاصی باید در محدوده های بسیار باریکی وجود داشته باشند در غیر این صورت جهان ما قادر به حفظ حیات بر روی زمین یا هر جای دیگری در جهان نخواهد بود. این نشان میدهد که یک طراح هوشمند پشت این قوانین حاکم بر جهان ماست، زیرا آنها برای بقای زندگی بسیار دقیق تنظیم شدهاند - چیزی که دانشمندان از آن به عنوان "تنظیم دقیق" یاد میکنند. مثال دیگری را می توان از طریق مکانیک کوانتومی یافت که در آن به نظر می رسد ذرات در هنگام مشاهده توسط انسان در مقایسه با زمانی که تنها می مانند، رفتار متفاوتی از خود نشان می دهند، که نشان می دهد ناظری خارج از فضا/زمان بر رفتار آنها تأثیر می گذارد، دوباره به سمت نیرویی بالاتر از آنچه اکنون می دانیم اشاره می کند. در نهایت نیز شواهدی از نظریه احتمال وجود دارد که نشان میدهد حتی اگر همه شرایط قبل از شکلگیری جهان ما کامل بوده باشند، شانس شکل گیری جهان همچنان صفر باقی میماند مگر اینکه نوعی نیروی خارجی بر آنها اثر بگذارد، که سطح دیگری فراتر از آنچه ما در حال حاضر میدانیم وجود دارد. همه این نکات به یک نتیجه اشاره دارند: واقعاً باید کسی وجود داشته باشد که ما و هر چیزی را در اطراف ما ایجاد کند. کسی که بسیاری او را "خدا" می نامند.
نظر فلاسفه در این خصوص چیست؟ آیا میتوان با منطق خدا را اثبات کرد یا اثبات خدا تنها محدود به استدلال های علمی است؟ سوال ساده ای هست، چرا که حتی واژه خداوند از علم فسلفه نشعت گرفته است. بدیهیست که در ادامه بتوانیم خدا را با منطق نیز اثبات کنیم:
1) برهان کیهانی - این استدلال بیان می کند که از آنجایی که هر چیزی علتی دارد پس باید چیزی باعث جهان ما (خدا) شده باشد. همچنین نشان می دهد که از آنجایی که جهان ما به نظر می رسد به خوبی برای زندگی تنظیم شده است، پس چیزی باید آن را طراحی یا ایجاد کرده باشد (دوباره به ایده یک طراح هوشمند اشاره می کند).
2) برهان غایتشناسی - این استدلال ادعا میکند که به دلیل پیچیدگی موجود در طبیعت، مانند موجودات زنده که دارای اندامهای پیچیدهای مانند چشم هستند که به آنها اجازه دیدن را میدهد. این به جای اینکه تصادفی باشد، به طراحی اشاره دارد (که دوباره یک طراح باهوش را نشان می دهد)، یعنی خدا پشت همه این چیزهایی که در اطراف ما اتفاق می افتد وجود دارد و چنین پیچیدگیهایی اتفاقی نمیتوانند باشند.
3) معجزات و نبوتها - در طول تاریخ روایتهای متعددی وجود دارد که در آن معجزات رخ داده یا نبوتها محقق شدهاند که مؤمنان را به مسیرهایی هدایت میکند که نشاندهنده مداخله الهی در اینجا، روی زمین توسط کسی است که چیزی بیش از انسانهای فانی، یعنی خدا میداند!
4) تجربه شخصی - در نهایت، قطعاً بسیاری از مردم شهادت می دهند که شخصاً برخورد با «خدا» را تجربه می کنند، چه مستقیماً از طریق رؤیاها / خوابها / صداها و غیره... یا به طور غیرمستقیم از طریق پدیده های غیرقابل توضیحی که شاهد آن بوده اند، مانند شفاها، دعاهای مستجاب شدهای غیرقابل توضیح، و غیره ... که به شدت به نیروهای ماوراء طبیعیه فراتر از درک بشر اشاره دارد ... به عبارت دیگر خدا!
اما در انتها چرا به خدا نیاز داریم؟ خوب جدا از ارائه پاسخ هایی در مورد خلقت، او همچنین راهنمایی هایی را در مورد بهترین شکل زندگی که پر از هدف و معنا هست را ارائه می دهد. یک نظام اعتقادی مانند اسلام در میان رنج و بی عدالتی امید می دهد و در عین حال ارزش هایی مانند یکپارچگی و عدالت را در جامعه القا می کند. با پذیرفتن حضور او در میان ما، در مواقعی که مشکل داریم به خودمان اجازه میدهیم کمک را بدون احساس شرم یا گناه بپذیریم. بنابراین در نهایت اعتقاد به او آرامش را به ارمغان میآورد.