در سالهای اخیر، شرکتهای دانشبنیان در ایران به یکی از محورهای توسعه اقتصادی تبدیل شدهاند. سیاستگذاران همواره از این شرکتها بهعنوان موتور محرک رشد یاد کردهاند؛ اما پرسش اصلی این است که در فضای کنونی ایران که سایه جنگ، نااطمینانیهای سیاسی و اقتصادی، و مکانیزم ماشه (Snapback Mechanism) بر سر کسبوکارها سنگینی میکند آینده این شرکتها چگونه رقم خواهد خورد؟
تصویری از وضعیت فعلی
با استناد به دادههای معاونت علمی ریاستجمهوری، به تاریخ امروز یعنی 8 شهریور 1404 تعداد شرکت دانشبنیان در کشور 10160رسیده است. این شرکتها بیش ۳۰۰ هزار نفر اشتغال مستقیم ایجاد کردهاند و سهمی نزدیک به ۳ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) ایران را به خود اختصاص دادهاند. اما این آمار در شرایطی منتشر شده که فضای کلان اقتصاد ایران با مشکلاتی چون نوسان نرخ ارز، محدودیتهای صادراتی، و بیثباتی سیاسی گره خورده است. در چنین بستری، حتی اگر ظرفیت نوآوری بالا باشد، توان تبدیل ایدهها به بازار و جذب سرمایه به شدت محدود خواهد شد.
تهدید جنگ و سایه سیاست بینالملل
شرکتهای دانشبنیان در ذات خود به بازارهای باز، تعاملات بینالمللی و انتقال فناوری وابستهاند. اما با توجه به شرایط منطقهای و احتمال تشدید تنشها، همواره این پرسش مطرح میشود که آیا این شرکتها میتوانند در شرایط تحریم، تهدید نظامی و محدودیت شدید مالی دوام بیاورند؟
تجربه سالهای اخیر نشان داده که هر بار سطح تنشهای سیاسی بالا میرود، ریسک سرمایهگذاری در شرکتهای نوآور بهطور چشمگیری افزایش مییابد. این یعنی سرمایهگذاران ترجیح میدهند داراییهایشان را به سمت بازارهای امنتر مانند زمین، مسکن یا طلا منتقل کنند، تا اینکه در یک استارتآپ فناورانه سرمایهگذاری کنند.
بحران نقدینگی و تامین مالی
یکی از جدیترین مشکلات شرکتهای دانشبنیان، دسترسی محدود به منابع مالی پایدار است. در شرایطی که نظام بانکی ایران بهدلیل مشکلات ساختاری، تورم بالا و سختگیریهای وثیقهای تمایلی به حمایت از استارتآپها ندارد، مسیر تامین مالی این شرکتها یا به سرمایههای شخصی کارآفرینان ختم میشود یا به جذب منابع از صندوقهای دولتی.
اما این روشها در بلندمدت قابل اتکا نیستند. برای مثال، صندوق نوآوری و شکوفایی هرچند در سالهای اخیر ارقام قابل توجهی به شرکتهای دانشبنیان اختصاص داده است، اما این حمایتها اغلب کوتاهمدت بوده و نمیتواند جایگزین سرمایهگذاری پایدار بخش خصوصی شود. در واقع، نبود ابزارهای مالی مدرن مانند بازار بدهی (Debt Market) توسعهیافته یا دسترسی به سرمایهگذاران خارجی یک گره جدی در مسیر رشد دانشبنیانهاست.
مکانیزم ماشه و فضای عدم قطعیت
موضوع مکانیزم ماشه شاید بیش از هر تهدید سیاسی دیگری، آینده اقتصادی ایران و بهویژه شرکتهای دانشبنیان را مبهم کرده است. در صورت فعال شدن این سازوکار، تمامی تحریمهای بینالمللی بهطور خودکار بازمیگردند. این امر به معنای محدودیت بیشتر در انتقال پول، مسدود شدن مسیرهای واردات تجهیزات پیشرفته، و افزایش ریسک همکاری با شرکتهای خارجی خواهد بود.
در چنین سناریویی، حتی شرکتهایی که در حوزههای کمتر حساس (مانند کشاورزی هوشمند یا خدمات نرمافزاری) فعال هستند، از محدودیتهای مالی و بانکی ضربه خواهند خورد. نتیجه، افزایش هزینه تامین مالی و کاهش توان رقابت در بازار داخلی و خارجی خواهد بود.
نقاط قوت و فرصتها
با وجود همه تهدیدها، نباید از نقاط قوت این شرکتها غافل شد. واقعیت این است که ایران دارای منابع انسانی جوان، تحصیلکرده و خلاق است. نرخ بالای فارغالتحصیلان دانشگاهی در رشتههای مهندسی و علوم پایه، یک مزیت نسبی برای شکلگیری شرکتهای فناور ایجاد کرده است.
علاوه بر این، بازار داخلی ایران با جمعیتی بیش از ۸۵ میلیون نفر، ظرفیتی بالقوه برای عرضه محصولات و خدمات دانشبنیان فراهم میآورد. اگرچه محدودیتهای صادراتی چالش بزرگی است، اما نیاز داخلی به محصولات فناورانه (از تجهیزات پزشکی تا نرمافزارهای بومی) همچنان میتواند موتور محرک بقا و رشد باشد.
راهکارهای مالی و سیاستی
برای اینکه شرکتهای دانشبنیان بتوانند در این شرایط بیثباتی دوام بیاورند، نیاز به بازنگری جدی در سازوکارهای تامین مالی و سیاستگذاری وجود دارد:
1. توسعه و روانسازی ابزارهای تامین مالی از بازار سرمایه: انتشار اوراق بدهی ویژه شرکتهای فناور میتواند یکی از راهکارها باشد. چنین ابزاری ضمن کاهش وابستگی به تسهیلات بانکی، مسیر جذب سرمایههای خرد را هموار میکند.
2. افزایش تعداد صندوقهای جسورانه تخصصی :حمایت دولت از صندوقهای جسورانه خصوصی میتواند به جذب منابع مالی پایدار برای استارتآپها کمک کند.
3. بیمه ریسک نوآوری: ایجاد نهادهایی برای پوشش بخشی از ریسک سرمایهگذاری در شرکتهای نوآور میتواند انگیزه بخش خصوصی را افزایش دهد.
4. تسهیل همکاریهای منطقهای: حتی در شرایط تحریم، میتوان از ظرفیت بازارهای منطقهای مانند کشورهای آسیای میانه یا عراق برای صادرات خدمات و محصولات دانشبنیان بهره گرفت.
جمعبندی
شرکتهای دانشبنیان در ایران در نقطهای حساس ایستادهاند. از یکسو ظرفیت عظیمی از سرمایه انسانی و نیازهای داخلی وجود دارد؛ از سوی دیگر، فضای سیاسی و اقتصادی با نااطمینانی شدیدی گره خورده است. آینده این شرکتها بیش از هر چیز به تصمیمات سیاستگذاران، توان آنها در مدیریت بحران نقدینگی (Liquidity Risk) و ایجاد ابزارهای مالی نوین بستگی دارد.
به بیان دیگر، اگر نهادهای اقتصادی و حاکمیتی بتوانند بستر نسبی ثبات و شفافیت را فراهم کنند، شرکتهای دانشبنیان قادر خواهند بود به یکی از بازوهای اصلی رشد اقتصادی ایران تبدیل شوند. در غیر این صورت، بخش زیادی از انرژی و استعدادهای جوان کشور در مسیرهای غیرمولد یا مهاجرت هدر خواهد رفت.
✍🏻حمیدرضا فرهادی، دکترای مدیریت مالی، مشاور مالی استراتژیک
