حمیدرضا رهنما
حمیدرضا رهنما
خواندن ۹ دقیقه·۴ سال پیش

مـ کـ ث برانگیز؛ رویای دم داری

رویای دم داری
رویای دم داری


حالتون خوب، حدود ساعت یک شبه و این یکمین مطلب #مـ_کـ_ث_برانگیز من در سایت جذاب ویرگوله؛ خلاصه بخوام بگم مـ کـ ث چیه، مـ کـ ث یه نوع بینش و تفکره که باعث مکث میشه! به همین سادگی به همین پیچیدگی.

امشبم مثل خیلی شبا علاقه‌مند به بیداری با حمایت کافئین عزیز هستم. تصمیم گرفتم از یه موضوعی که مدتی پیش در ذهنم خلق شد بنویسم، رویای دم داری، یا این که اگر ما انسان‌ها دم داشتیم چه‌اتفاقات جدیدی رو همراه داشت؟


از این به بعد زیاد این عناوین عجیب رو خواهید دید و با متوجه شدن این موضوع، سه عبارت رو برای بیان حالت حالتون می‌نویسم:

_ این دیوونه از کجا پیداش شده؟

_ دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید

_ دیوانه نیستم، اما دیوانه‌ها را دوست دارم!

والا دروغ چرا، مخاطبان این مطلب همون دسته دوم و سوم هستند و اگر اولی هستید، لطفا دکمه کت زیباتون رو ببنید و به مطلب مناسب‌تری مراجعه کنید؛ بزارید من با هودی گشاد و کیبوردم، کارمو بکنم، قربان شما نیز می‌روم.

مقاله‌های جالبی از این‌که ما قبلا رسما دم داشتیم رو دیدم، برخی می‌گفتند با تکامل دم‌هامون رو از دست دادیم، برخی شواهد می‌گفتند که هنوز آدم با دم متولد میشه، بعضی دیگه هم میگن کار خودشونه اصلا.

حقیقتا ما یه جورایی ما از اول زندگی دم داریم، طعنه نمیزنما، وقتی دنیامون به درون شکم خلاصه میشه تا مرحله مشخصی دم داریم، بعد رشدش متوقف میشه (در مورد دنبالچه یا Coccyx بخونید جالبه) و اکثر ما بدون وجود دم به دنیای جدید وارد میشیم.


دم، رحمت یا زحمت؟

راستش از یه طرف میگم اگر رحمت بود پس چرا تا الان طبق اون مقالات انسان از دستش خلاص شده، از یه طرفم میگم اگر دم دار بودیم هم خیلی آپشن‌های جالبی به بدنه ما اضافه میشد. بیایید یکم بهش فکر کنیم، اول یه سرچ در گوگل بکنید تا تصاویر آدم‌های دم‌دار رو ببنید. اگر بعد از دیدن عکس‌ها ده‌بار به من و خودتون بابت دیدنش لعنت نفرستادید، پس حالا بیایید تصور کنید یه چیز حداقل ۵۰ سانتی از کمرتون آویزونه و روی تمامی حرکاتش هم مثل اکثر اعضای بدن کنترل دارید.

دم رحمت است!

یه جنگل خوشحال پر از درختای بلند و سبز رو با موسیقی پس‌زمینه صدای پرندگان در نظر بگیرید، شما با آرامش دراز کشیدید و به آسمون نگاه می‌کنید که گروه پسران بد پشه‌ها تصمیم به تفریحات سالم می‌گیرند و شروع می‌کنند تا تمام نقاط بدن شما رو برای فرود لذت‌بخش‌تر تست کنند. شخصا خوشحال نمیشم که یه پشه در اون زمان قلقلکم بده و مجبورم با دستانی که گذاشتم زیر سرم مدام در اقدام به فرود اون‌ها تداخل ایجاد کنم.

حالا اگر دم داشته باشم یه شنل قرمز براش میدوختم تا مثل نسخه سوپرمن لاغر شده، سپر دفاعی من برای اون پشه‌ها باشه و با حرکت هلکوپتریش باند بدن من رو برای فرود گروه پسران بد پشه‌ها ناخوشانید کنه. تازه این همش نیست و هزاران کار دیگه میشه با دم انجام داد؛ مثلا تو روزای گرم که برق رفته و نمیشه کولر روشن کرد، میشه از اون به عنوان پنکه استفاده کرد، تازه برای خنک‌تر کار کردنش هم سر دم رو که محل تراکم موهاست باید توی آب خنک فرو برد و بعد دم رو چرخوند (به عنوان ژنراتور هم کاربرد داره و چراغ یه خونه رو هم روشن می‌کنید).

دم می‌تونه راه‌های دریافت احساس مارو افزایش بده. شاید اگر همگی دم داشتیم، وقتی می‌خواستیم همدیگرو بغل کنیم دم همدیگرو هم می‌گرفتیم یا اونو دور بدن همدیگه می‌پیچیدیم.

اگر دم دار بودیم و کمرمون میخارید دیگه لازم نبود یکیرو پیدا کنیم و بگیم ((تورو جون بچت فقط یکم))، و با هدایت دست اون برای رسیدن به نقطه دقیق، خارش رو متوقف کنیم (معمولا تهشم اون چیزی نمیشه که باید و مجبور بشیم مثل ژیمناست‌ها تمام انرژیمون رو برای رسوندن دست به ناحیه مورد‌نظر تخلیه کنیم)، این موضوع برای لیف‌زدن هم صادقه.

دم می‌تونه نقش دست سوم هم بازی کنه، مثلا دور اون ماسماسک بد دست بپیچه و ارتفاع صندلی چرخ‌دارمون رو تنظیم کنه، توی رانندگی باهاش ترمز دستی بکشیم یا دنده عوض کنیم، مثل مونوپاد باهاش سلفی بگیریم یا به عنوان پایه باهاش فیلم ببینیم، راحت‌تر ورزش کنیم یا شنا بزنیم، به عنوان متر ازش استفاده کنیم (مثلا یه دم و نیم)، وسط شوتر اول‌شخص آنلاین که دستامون گیره، صدا رو با اون تنظیم کنیم، پتوی لامصبو توی روزای سرد که به عمد از پاهامون میاد بالا رو به جای خم شدن با دم سرجای مطلوبش قرار بدیم، وقتی شامپو میزنیم و آب یخ می‌کنه سریع‌تر شیر آبو تنظیم کنیم و... .

خوب کی بدش میاد این همه آپشن باحال داشته باشه، تازه ممکن بوده باعث زیبایی ظاهری هم بشه.

دم زحمت است!

واقعا نمی‌تونم به این فکر کنم که اصلا چطور میشه با یه دم حداقل ۵۰ سانتی نشست یا خوابید. یکی از پر ریسک‌ترین کارها رفتن به عتیقه فروشی‌ها بود و برای کرونا مدام باید دممون رو ضدعفونی می‌کردیم چون زیاد با جاهای مختلف تماس داشت.

اگر طراحی صندلی‌هامون مثل الان باشه، همیشه باید دممون رو مثل یه بچه مودب جمع کنیم و بعد بشینیم، وگرنه زیر بدنمون له میشه. همون‌طور که گفتم دم داشتن باعث افزایش راه‌های دریافت احساس هم میشه؛ فکر کنید یکی پا روی دمتون بزاره، همین موضوع باعث افزایش آلودگی صوتی، آمار دعوا، اختلافات پنهان و حتی مرگ و میر میشه.

این حس‌ها دردناک‌تر هم می‌تونند باشند. بهتره از یک گاو بپرسید که وقتی دمت لای درب نیسان آبی گیر می‌کنه چه حسی داری. ما انسان‌ها که درهامون خیلی زیادتره مثل درب‌های آسانسور، مترو، فروشگاه، خانه، تاکسی، کمد، دستشویی و کلی چیزای دیگه.

قاتل‌ها و دزد‌ها همچنین می‌تونند در حالی که توی ماشین نشستید، از پشت دمشون رو دور گردنتون بپیچند و شما رو خفه‌کنند (البته نیاز داره دم بلند و قدرتمندی داشته باشند). دم خیلی بلند مشکلاتی هم داره، اون زیر پاتون گیر میکنه و زمین می‌خورید، یا وقتی در جاهای شلوغ هستید، ممکنه موی دم یکی بره توی دهن یا دماغتون.

دم باعث به وجود اومدن قوانین و فرهنگ‌هایی هم میشد و فکر نمی‌کنم شما هم اضافه شدن اینا رو دوست داشته باشید. مثلا در کتاب‌های درسی و یا آداب معاشرت، اصول درست استفاده از دم رو در جلسات، خانواده، محیط‌های عمومی، میهمانی و... رو باید می‌خوندیم و حتی از خیلی لذت‌هاش محروم می‌شدیم؛ مثلا کسی ( به غیر از پیرزن‌های انگلیسی‌) نمی‌تونه منکر لذت دست بردن توی دماغ، بلند خمیازه کشیدن، هورت کشیدن، دراز کردن پا جلوی بقیه و... باشه. درواقع هیچ دلیل منطقی به غیر از فرهنگ‌های عجیب و حاکم چند صد ساله برای زشت قلمداد کردن این لذت‌های زودگذر پیدا نکردم.

حالا فکر کنید فرهنگ‌ها و قوانینی که با دم دار شدن ما اضافه میشدند چطور بودند، مثلا خانواده‌ها به بچه‌ها میگفتن دمتو جلو بزرگ‌ترا جمع کن زشته یا متخصصان زبان بدن می‌گفتند دمی که در حال نوسانه نشون‌دهنده دروغگو بودن طرفه، وقتی میرید توی جلسات اول شما دمتونو به نشانه احترام دراز کنید. فکر کنم رعایت این اصول خیلی زحمت و درد بیشتری نسبت به گیر کردن اون لای درها داره.

در ضمن یه عضو جدید با صدتا مرض جدید هم اضافه میکنه، مثل پیر دمی، لرزش دم، سرطان خوش‌خیم دمی و جوش ناحیه دم. تازه دم به خاطر موقعیت و تحرکات زیادش، احتمال شکستگی داره و حتی ممکنه دم بریده بشید و بقیه به همین نام صداتون بزنند: ((ای آدم دم بریده)).


دم و بیزینس

دم علاوه بر راحت‌تر کردن خیلی از مشاغل مثل، مکانیکی، آرایشگری، نجاری، عروسک گردانی، عکاسی و فیلم‌برداری، نانوایی، بنایی و... شغل‌‌ها و راه‌های کسب درآمد جدیدی هم ایجاد می‌کنه؛ فکر می‌کنید بیزینس و برند‌ها از این عضو غافل میشند و به فکر کسب سود از اون نیستند؟

اگر ما دم دار بودیم، ممکن بود شرکت‌های دانش‌بنیان دم محور شکل بگیرند که ایده‌هاشون برای بهبود عملکرد دم در زندگی با ارائه گجت‌ها بود؛ و از دولت درخواست حمایت هم داشتند. آرایشگر‌ها خدمات ویژه برای زیبایی و اصلاح مو‌های سر دم ارائه می‌دادند (شاید مدارس می‌گفتن موهای دمتون رو با صفر بزنید).

برند‌های فشن، زیورآلات (دم آویز زینتی الماس نشان)، و لباس‌هایی برای زیباتر شدن دم در فصل‌های مختلف معرفی می‌کردند و فرشته‌های ویکتوریا سکرت یه عضو جدید برای نمایش داشتند. هالیوود در فیلم‌های ترسناکش از دم استفاده‌های زیادی می‌کرد؛ یه چیز جدید برای قطع کردن و خون بیشتر، یا گرفته شدن از پشت توسط نیرو‌های اهریمنی داشت.

گریمور‌ ستایش می‌تونست با چروکیده کردن دم بازیگر، تلاش بیشتری برای پیرتر کردن ستایش انجام بده، و تاتو کار تتلو هم بالاخره یه جای خالی برای طرح‌های بیشتر پیدا می‌کرد.

با توجه به همه اینا قطعا جامعه پزشکی هم از این قافله جا نمی‌موندند و راه‌کارهایی جدید برای دم باریک و سر بالا به مراجعه‌کننده‌گانشون ارائه می‌دادند که دلیل همگیشون برای عمل زیبایی، مشکلی به نام انحراف دمی مادر زاد بوده. شاید هم دم حیواناتی مثل سنجاب، تمساح، راسو، خروس هر از گاهی مد میشد و مثلا مردم دم شتری می‌زدند.

یوتیوبر و استریمرها کلی ایده جدید به دست خواهند آورد. موزیسین‌ها و مخصوصا درامر‌های گروه‌های متال سرعتشون چندبرابر میشد و سجده شکر می‌کردند. سخنران‌های موفقیت می‌تونستند بگند پاشو دم لشتو تکون بده و با خرید پکیج موفقیت من، دمتو طلا بگیر.

کارگران ساختمانی راحت‌تر اجسام رو حمل می‌کردند و داربست‌کارها از دم به جای کمربند استفاده می‌کردند و جناب مهندس به خاطر پول ندادن برای خرید خوشحال‌تر میشد. نژاد پرست‌ها هم افراد رو با رنگ و سبک دم‌هاشون از هم تفکیک می‌کردند و بشر دوست‌ها هم در تظاهراتشون شعار ((دم مهم نیست، نیت مهمه)) می‌دادند.

در کل با توجه به این همه طرح و اشتغال زایی، بد نیست دولت‌ها با تغییر انسان‌های آینده یا اجاره دم (با تحویل و نصب درب منزل)، درآمد خودشون و مردم رو افزایش بدند و کی می‌دونه شاید دم تونست جلوی ورشکستگی آمریکا رو بگیره.


مخلص کلام دم داری

خوب باز همون حرف اول کار، آدم دم دار می‌تونه خیلی جالب باشه و قابلیت‌هایی تازه‌ای به دست بیاره؛ ولی خوب چرا ما و بعضی موجودات دیگه دممون رو از دست دادیم اگر خوب بوده؟

وقتی به لطف برادران محقق ماشین زمان اختراع شد و اینشتین و هاوکینگ در دیار باقی به جشن و پایکوبی پرداختند، باید بریم علاوه بر این که بررسی کنیم آیا این انسان دم دار بوده یا نه، از اونا بخواییم که یه پنل انتقال تجربه بزارند و با یه مترجم زبون بفهم از تجربیات خودشون به ما بگند. در ضمن شما می‌تونید از همین حالا با ارسال دم به سامانه پیامکی ما، بلیط همایش بزرگ ((نکات دم داران پیشین؛ راه‌های تضمینی برای دم درآوردن)) را با تخفیف ویژه پیش‌خرید کنید. ???‍♂️

به هرحال، چه دم دار و چه نه، اگر در آینده دم دار شدیم و از این دارا شدن خوشحال، بی‌شک باید دم داری و زندگی‌کردن با اون رو، از پیش‌کسوت‌های معروف این زمینه که اکثرا روی چهار پا راه می‌روند یاد بگیریم؛ شاید اون زمان اولین باری باشه که انسان هم یادش میاد که حیوانی هست که به لطف خدا ناطق شده و حالا آشکارا هم دم دار.

دوست دارید دم دار بشید؟

ممنونم که این متن مـ کـ ث برانگیز شبانگاهی رو خوندید ;-)


تصویر: MEANDEDWARD



دمانسانخلاقانهتفکرمـ کـ ث
! Ctrl + Alt + Del
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید