حمیدرضا زنگنه
حمیدرضا زنگنه
خواندن ۸ دقیقه·۱ سال پیش

چگونه بر مبنای فلسفه اپیکور زندگی کنیم؟

اپیکور لذت را بالاترین خیر برای انسان اعلام می‌کند. همین موضوع باعث می‌شود که یک اپیکوری را به‌عنوان لذت‌گرا تصور کنیم که عاشق زندگی بلندمرتبه است. ما او را فردی تصور می‌کنیم که بیش از حد به غذاهای عجیب و غریب علاقه نشان می‌دهد، بیش از حد نوشیدنی می‌نوشد و به لذت‌های نفسانی وابسته است. اما این برای کسانی که از اپیکوریسم پیروی می‌کنند اصلاً صادق نیست. آنچه اپیکور در مورد لذت تعلیم داد، بر خلاف باور عمومی است که اعتقاد دارند فلسفه او به معنای افراط و تفریط است.

در واقع اپیکوریان باستان از خوردن غذاهای ساده لذت می‌بردند. اپیکور، که عمدتاً با نان و زیتون زندگی می‌کرد، یک بار برای یکی از دوستانش نوشت: «یک ظرف کوچک پنیر برای من بفرست تا بتوانم هر زمان که دلم می‌خواهد از آن لذت ببرم.»

آنچه را که داری با آرزوی نداشتن تباه نکن. به یاد داشته باشید که چیزی که اکنون دارید زمانی جزو آرزوهای شما بوده است.
اپیکور

ایده مرکزی اپیکوری این است که همه لذت ها خوب هستند و همه دردها بد هستند. با این حال، حتی زمانی که همه لذت ها خوب هستند، ما نمی توانیم همه آنها را انتخاب کنیم. و حتی اگر همه دردها بد هستند، ما نمی توانیم از همه آنها اجتناب کنیم. زیرا برخی از لذت ها ممکن است منجر به درد طولانی مدت شوند، در حالی که برخی از دردها ممکن است به لذت های آینده منجر شوند. بنابراین، هنگام انتخاب لذت ها و دردهای خود باید بلندمدت فکر کنیم.

اپیکور که بود و آموزه‌های او چه بود؟

تندیسی از چهره اپیکور
تندیسی از چهره اپیکور

اپیکور، فیلسوف بزرگ دوره هلنیسمی، در سال 341 پیش از میلاد در جزیره یونانی ساموس به دنیا آمد. از دوازده تا چهارده سالگی شروع به آموختن فلسفه کرد. هنگامی که هجده ساله بود، برای خدمت در ارتش به آتن سفر کرد. برای 20 سال بعد، او به زندگی و تدریس در مناطق مختلف یونان ادامه داد. هنگامی که سرانجام در سال 307 قبل از میلاد به آتن بازگشت، مدرسه فلسفه خود را در باغی خارج از شهر راه‌اندازی کرد و آن را باغ (kepos) نامید.

اپیکور در باغ زندگی و تدریس می‌کرد. پیروان او نیز در آنجا زندگی می‌کردند تا در مورد عقاید او بحث کنند و به این آموزه‌ها عمل کنند. باغ بیشتر شبیه به یک جامعه آزاد بود که در آن افراد از هر طبقه اجتماعی می‌توانستند برای صحبت در مورد فلسفه به آنجا بروند. باغِ اپیکور مکانی برابرطلب بود و زنان و مردان از همه طبقات اجتماعی را آشکارا می‌پذیرفت. اپیکور حدود 300 اثر در موضوعات مختلف نوشت، اما تنها چند قطعه از آثار اصلی او باقی مانده است. با این حال، ایده‌های او به دلیل پیروان تأثیرگذارش، مانند لوکرتیوس رومی و فیلودموس سوری، که مطالب زیادی در مورد آموزه‌های او نوشتند، باقی ماند. اپیکور در سال 271 قبل از میلاد پس از چهارده روز ابتلا به سنگ کلیه درگذشت. در روزهای پایانی زندگی، اگرچه درد بسیار زیادی داشت، اما کاملا سرحال بود. پس از مرگ او، هرمارکوس رئیس باغ شد.

13 نکته‌ای که به ما کمک می‌کند مانند یک اپیکوری زندگی کنیم و شادی حقیقی زندگی را پیدا کنیم:

  • آنچه شما را خوشحال می‌کند را انتخاب کنید.
  • از هر چیزی که در شما احساس درد می‌کند اجتناب کنید.
  • اجازه ندهید دیگران به واسطه لذت شما رنج بکشند.
  • از زیاده‌روی در لذت‌های جسمانی بپرهیزید.
  • بیشتر به آنچه طبیعی و ضروری است متمایل باشید.
  • دنبال آرزوهای "بیهوده و پوچ" نباشید.
  • شادی را در چیزهایی که در زندگی خود دارید بیابید.
  • دوستانی پیدا کنید که به یکدیگر اعتماد دارید و به یکدیگر کمک می‌کنید.
  • خود را از شر خرافات اجتماعی خلاص کنید.
  • خود را از ترس مرگ رها کنید.
  • از خشم و قضای الهی نترسید.
  • به عدالت اجتماعی ایمان داشته باشید و عادلانه رفتار کنید.
  • با فضیلت، شجاعت و لذتِ منطقی زندگی کنید.

لذت در فسلفه اپیکوری

اپیکوریان لذت (hedone) را به عنوان بزرگترین خیر در زندگی می‌شناسند. آنها ایده خود از لذت را حالتی از آرامش (ataraxia) و رهایی از درد بدن (aponia) تعریف می‌کنند. برای یک اپیکوری، خوشایندترین زندگی، زندگی‌ای آرام و بدون ترس و نیاز است. همانطور که فیلودموس اپیکوری در "درمان چهارگانه" خود می‌نویسد:

نه چیزی برای ترس از خدا، نه چیزی برای نگرانی از مرگ وجود دارد. خوبی به آسانی بدست می‌آید و بدی کردن نیز آسان است.
پاپیروس هرکولانیوم

زندگی کردن مانند یک اپیکوری به معنای یادگیری چگونگی به حداکثر رساندن لذت و به حداقل رساندن درد است. در واقع اپیکوری‌ها نتیجه‌گرایان لذت‌گرا هستند. برای آنها، ارزش اخلاقی هر عملی در نتیجه آن نهفته است. اگر عملی لذت را به حداکثر و درد را به حداقل برساند، خوب بود.

برای اپیکور و پیروانش، زندگی بیشتر در مورد انتخاب‌هایی است که به ما لذت می‌بخشد و ما را از درد دور می‌کند. اما باید یاد گرفت که این تمایل طبیعی به لذت‌جویی و دوری از درد را با احتیاط و اخلاق تعدیل کرد. برای دستیابی به لذت، باید زندگی متعادلی داشت و از افراط دوری کرد.

به اعتقاد اپیکور دو نوع لذت وجود دارد:

  • لذت های جنبشی (Kinetic): آنهایی که ما را تحریک، برانگیخته یا هیجان‌زده می‌کنند. لذت‌های جنبشی یا حرکتی می‌توانند ما را از حالت آتاراکسی خارج کنند. آنها می‌توانند ما را در موقعیت‌های غیرمنتظره قرار دهند و باعث آشفتگی درونی و درد روحی ما شوند.
  • لذت‌های کاتاستماتیک (Katastematic): آنهایی که پایدار هستند و ما را آرام نگه می‌دارند. آنها می‌توانند مواردی مانند لذت بردن از جمع دوستان، تماشای یک طلوع زیبا یا لذت بردن از طعم غذا باشند. لذت‌های کاتاستماتیک وضعیت آتاراکسی ما را حفظ می‌کنند.

از آنجایی که لذت احساسی است که هنگام ارضای یک میل به وجود می‌آید، اپیکور تاکید می‌کند که بررسی امیال ما برای فهمیدن اینکه به دنبال چه لذتی هستند مفید است. برای این منظور، او امیال را به امیال طبیعی و ضروری، طبیعی اما غیرضروری و بیهوده و پوچ طبقه‌بندی کرد.

اپیکوریان می‌دانند که چگونه بین سه نوع خواسته تمایز قائل شوند:

  • طبیعی و ضروری: خواسته‌هایی هستند که از نیازهای اولیه جسمانی ما ناشی می‌شوند، مانند آنهایی که برای حفظ زندگی مورد نیاز هستند، مانند آب و غذا. ما باید آرزوهایمان را فقط به اینها کاهش دهیم.
  • طبیعی و غیرضروری: آن خواسته‌هایی که در طبیعت انسان وجود دارد اما برای بقا مورد نیاز نیست، مانند غذاهای عجیب و غریب و لباس‌های پر زرق و برق. ما می‌توانیم آنها را داشته باشیم، اما باید مراقب باشیم که به آنها معتاد نشویم.
  • بیهوده و پوچ: اینها خواسته‌های غیرطبیعی و غیرضروری هستند و ما نیازی به آنها نداریم. اما ما همچنان به دنبال آنها به عنوان ارزش اجتماعی، مانند قدرت و ثروت هستیم. آرزوهای پوچ و بیهوده حد طبیعی ندارند و ارضای آنها دشوار است.

در حالی که اپیکوری‌ها معتقدند که انسان‌ها باید زندگی خود را برای لذت بردن و دوری از درد برنامه‌ریزی کنند، اما باید اصول اخلاقی رعایت شود و مطمئن شویم که به لذت‌های ما به کسی آسیب نمی‌رساند. آنها همچنین معتقدند که ما باید امروز در مورد افراط در لذت بیش از حد محتاط باشیم، زیرا ممکن است فردا باعث درد شود (به خماری روز بعد از نوشیدن الکل فکر کنید).

نظر اپیکوریان در مورد عشق، مرگ و خدا

جشن آچلوس اثر پیتر پل روبنس
جشن آچلوس اثر پیتر پل روبنس

عشق به رسمیت شناخته شده اپیکور می‌تواند لذتی بی حد و حصر به ما هدیه دهد و همچنین می‌تواند باعث دردهای طاقت فرسا شود. اما درد ناشی از آن، مانند حسادت و اضطراب جدایی، بخشی اجتناب‌ناپذیر از تجربه آن است. ما نمی‌توانیم عشق را با تمام شکوهش تجربه کنیم، بدون اینکه هیچ آسیبی را احساس نکنیم. مانند خود زندگی که بدون مرگ معنایی پیدا نمی‌کند. بنابراین، اپیکوریان معتقد بودند که ما باید عشق و علاقه را با وجود همه دردها در آغوش بگیریم.

اپیکوریان معتقد بودند که مرگ چیزی نیست که از آن دوری کنیم. در حالی که مرگ بدترین اتفاقی است که برای هر یک از ما می‌افتد، اما چیزی نیست که بترسیم یا از آن انتقاد کنیم. ما نمی‌توانیم حق شادی‌های زندگی را داشته باشیم، در حالی که فرار از عذاب مرگ را انتخاب نکنیم.

مانند هر چیز دیگری در جهان، مرگ حد نهایی زندگی انسان است. اپیکوریان می‌گویند، هنگامی که به آن نقطه پایان رسیدیم، باید با آرامش این قانون اجتناب‌ناپذیر طبیعت را بپذیریم.

مرگ نباید باعث غم و اندوه ما شود، تا زمانی که می‌توانیم بگوییم زندگی شادی داشته‌ایم.
اپیکور

آنها اعتقادی به جهان پس از مرگ نداشتند. اپیکور می‌گوید:

هنگامی که ما می‌میریم، اتم‌های ما از هم جدا شده و دوباره به چیزی دیگر تبدیل می‌شوند. این پایان مطلق ماست.
اپیکور

اپیکوری‌ها همچنین استدلال کردند که خدایان، اگر وجود داشته باشند، هیچ علاقه‌ای به زندگی انسان‌ها ندارند. خدایان موجودات کاملی هستند و از این رو زندگی خود را در آتاراکسی می‌گذرانند. اگر قرار بود در زندگی انسان‌ها دخالت کنند، آتاراکسی الهی آنها مختل می‌شد. پس نیازی به ترس از خشم خدایان نیست. بنابراین، هیچ سیستم کیهانی از زندگی پس از مرگ یا روز داوری وجود ندارد و این به ما دلیل بیشتری می‌دهد تا زمانی که هنوز می‌توانیم، روی زمین زندگی لذت‌بخشی داشته باشیم.

سخن پایانی

یک اپیکوری با از بین بردن افکار دردناک آرزوهای برآورده نشده و ترس از تحقق نیافتن خواسته‌هایش در آینده به لذت و در نتیجه شادی می‌رسد. شیوه زندگی اپیکوری این است که زندگی لذت‌بخش و معناداری داشته باشیم، بدون اینکه زیاده‌روی کنیم یا باعث عذاب دیگران شویم. برای داشتن یک زندگی خوب، نیازی نیست که انبوهی از ثروت یا شهرت داشته باشیم. ما می‌توانیم با انجام کارهایی که دوست داریم و دوست داشتن نزدیکانمان، به ویژه دوستان و خانواده، زندگی معناداری داشته باشیم.

برای پایان این مقاله، خوانندگان را به نثری از ویرجیل، شاعر معروف روم باستان ارجاع می‌دهم که تمام افکار اپیکوری را در یک جمله بیان کرده است.

خوشا به حال کسی که علل چیزها را کشف کرده و همه ترس‌ها، سرنوشت اجتناب‌ناپذیر و غوغای دنیای مردگان را زیر پای خود انداخته است.
زندگیفلسفهزندگی شادتاریخلذت
اینجا در مورد کریپتوکارنسی، کتاب، فلسفه، انیمه و هر چیز جالبی که فکرمُ درگیر می‌کنه، می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید