تو سفر خانوادگی یه شب گفتم پیتزا بخریم، خب بزرگترا زیاد مایل به فست فود نیستن ولی قبول کردن. با این قیمتا متاسفانه حدود پونصد تومان شد(برای کل خانواده) و مثل همیشه بزرگترا شروع کردن به نصیحت درباره صرفه جویی و غذای خونه بهتره و فلان غذارو درست میکردیم کمتر میشد و این حرفا...
درسته حرفاشون منطقی بود ولی من دنبال احساسم بودم نه منطق سیر شدن با کمترین هزینه!
یهو گفتم: عموی نازنینم رو یادتونه؟ که تو 72 ساعت بخاطر کرونا پر کشید و رفت...
اگه قراره تهش این باشه، دلم میخواد تک تک لحظه هامو پیتزا بخورم، سفر برم، لباس بخرم، بخندم،
و با لحظاتم عشق بازی کنم
نکته: من برای درآمدم برنامه مشخص دارم (از جمله پس انداز) و بی دقت خرج کردن رو بشدت نهی میکنم و چوبشو خوردم! صحبت من اینکه اون بخش از پولم رو که قراره برای تفریحم خرج بشه دوست دارم به هر ترتیبی که دلم میخواد خرج کنم و بی فکر ازش لذت ببرم :)