کانون آگهی و تبلیغات هم‌نگاه
کانون آگهی و تبلیغات هم‌نگاه
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

درخت خربزه، الله اکبر!/ سخنی در باب نظارت یا عدم آن


ترفند (یا تمهید) پانزی (یکی از قدیمی‌ترین کلاهبرداری‌ها در دنیای امور مالی و پولی است. این ترفند در همه جای دنیا یک جرمِ سنگین شناخته می‌شود (همانطور که باید!)، از جمله در آمریکا.

برنی میدوف یک سرمایه‌دار مالی‌کار معروف و صاحب‌نام در وال‌استریت بود که بزرگترین و معروف‌ترین ترفند پانزی دنیا در طول تاریخ را راه انداخت و الان به خاطرش در زندان است. تخمینی دستِ پایین از ترفند پانزی او چیزی در حدود ۶۰ میلیارد دلار است!!! در سال ۲۰۰۸ این ترفند پانزیِ میدوف رسوا شد، و میدوف و برادرش دستگیر و به زندان محکوم شدند.

کمیسیون بورس و اوراق بهادارِ آمریکا (SEC) نهادی است در آمریکا، که مسئولیت نظارت بر شرکت‌های مالی و بورسی بر عهده‌اش است. این اداره‌ی دولتی، طبق معمول هر بوروکراسیِ دولتی در دنیا، سال به سال بودجه‌اش و تعداد کارکنانش اضافه شده، و در بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸، چیزی نزدیک به یک میلیارد دلار بودجه سالانه، و نزدیک چهارهزار نفر کارمند ثابت داشت (منهای پرسنل با قراردادهای موقت). بیش از سه دهه، میدوف، در حالیکه دفتر و تشکیلاتش به فاصله‌ای خیلی کم از دفاتر پرطمطراق SEC در نیویورک بود، داشت پهلوی گوشِ این کمیسیونِ دولتی، گوشِ مردمِ از همه‌جا بی‌خبر را می‌برید. معروفیت میدوف موجب شد که SEC هیچگاه او و فعالیت‌هایش را به طور جدی مورد بازرسی سخت‌گیرانه قرار ندهد.

این نبود که این کلاهبرداری غول‌آسا قابل تشخیص نباشد! در حقیقت، در سال ۱۹۹۹ شخصی به نام مارکوپولوس به کل کار شک کرد و، طبق گفته خودش، با پنج دقیقه محاسبه نتیجه گرفت که کل شرکت میدوف باید کلاهبرداری و یک ترفند پانزی باشد. او چند سال مرتب به SECنامه نوشت و با ارائه دلایل این مسئله را مطرح کرد، ولی کسی در آن کمیسیون گوشش بدهکار نبود. بسیاری از شرکت‌ها نیز بودند که از کار با میدوف سرباز می‌زدند، چون حس کرده بودند که کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه هست. کارمندان عالی‌رتبه SEC اما هیچ گاه به طور جدی مسئله را دنبال نکردند، و حتی در سال ۲۰۰۳ طی تحقیقاتی که انجام دادند، خیلی از سرنخ‌هایی که راحت جلوی چشمشان بود را ندیدند. خود میدوف، طبق اعترافات بعدی‌اش، از این که در آن سال به تله نیفتاد بسیار شگفت‌زده شده بود! آخرِ کار هم، این بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ بود که موجب لو رفتن قضیه شد، و نه هوشِ بوروکرات‌های SEC.

مشتریان فریب‌خورده میدوف نیز ممکن بود که خیلی زودتر به مسئله پی ببرند، اگر که اطمینان کاذبی که اداره عریض و طویلی چون SECبه آنها می‌داد وجود نداشت. آنها تصورش را نمی‌کردند، آنها در خواب هم نمی‌دیدند، که شرکت معروفی همچون شرکت میدوف، که در قلبِ مرکز مالی دنیا یعنی وال‌استریت، مرتب تحت نظرِ SEC بود، می‌توانست چنین کلاهبرداری غول‌آسایی باشد. اگر این اطمینان نبود، آنها هم بسانِ مارکوپولوس می‌توانستند در پنج دقیقه دریابند که سودهای ادعاییِ میدوف نمی‌تواند حقیقی باشد. خیلی‌ها ممکن بود خیلی کنجکاوی بیشتری انجام دهند و قضیه خیلی زودتر لو رود. ولی در حقیقت، خودِ وجودِ یک اداره‌ی دولتیِ نظارتی، این امکان را داد که این‌کلاهبرداری چندین‌میلیاردی بزرگ و بزرگ و بزرگ‌تر شود بدون آنکه افراد خیلی زیادی شکی جدی کنند!

اگر به کسانی که همیشه خواهانِ نظارت‌های دولتی‌اند، داستانِ میدوف را، یعنی غول‌آساترین کلاهبرداری تاریخ که زیر دماغ SECاتفاق افتاد را، گوشزد کنیم، خواهند گفت: " تصورش را بکن اگر نظارت دولتی وجود نداشت چه قدر کلاهبرداری‌های بزرگتری ممکن بود اتفاق بیفتد!" درست مانند آن شخصی که گردو و خربزه را دیده بود، روزی درخت گردو را نشانش دادند. با حیرت گفت:

"درخت گردکان با این بزرگی! درخت خربزه، الله اکبر!"

منبع: karkhoone.com

اوراق بهاداربحران اقتصادیدرخت
کانون آگهی هم‌نگاه با دارا بودن مجوزهای لازم از مراجع ذیربط به خرید و واگذاری رسانه‌های محیطی همچون بیلبوردهای شهری و رسانه‌های پخشی همچون تبلیغات رادیویی و تلویزیونی مشغول است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید