هزینه جذب مشتری (Customer acquisition cost) چقدر است و حفظ مشتریان قدیمی چقدر برای ما هزینه خواهد داشت؟ حفظ مشتریان موجود مهمتر است یا جذب مشتریان جدید؟ چگونه میتوان نیاز مشتری را شناسایی کرد؟ برای راه اندازی و توسعه یک کسبوکار گامهای متفاوتی وجود دارد. یک گام بسیار مهم، جذب مشتری برای بقای یک کسبوکار است که آن هم با درنظر گرفتن هزینههایی که یک کسبوکار برای وفادار ماندن آن مشتری میپردازد، سنجیده خواهد شد. اکثر فعالان تجاری معتقدند هزینهای که یک برند برای جذب و وفادار ماندن مشتریهای خود پرداخت میکند گاهی تا ۱۰ برابر بیش از آن چیزی خواهد بود که برای تبلیغات درنظر دارد.
حتما میدانید برای جذب هر مشتری جدید باید هزینه آن را بپردازید و گاهی این هزینه بسیار بالا است. برای برآورد این هزینه باید ابتدا بدانیم که هزینه جذب مشتری چیست و چطور باید نرخ آن را محاسبه کنیم.
هزینه جذب مشتری در ادبیات کسبوکار با CAC نشان داده میشود که از حروف ابتدایی عبارت Customer Acquisition Cost تشکیل شده است. هزینه جذب مشتری یک شرکت برابر است با تمامی هزینههای بازاریابی و فروشی که یک شرکت یا سازمان انجام میدهد تا بتواند طی دوره زمانی خاص مشتری جدیدی جذب نماید. هزینه جذب مشتری در فرایندهای فروش و تبلیغات موضوع عجیبی نیست و در واقع اگر بخواهیم تعریف سادهتری برای آن ارائه دهیم باید بگوییم هزینهای که سازمان برای جذب مشتری جدید میپردازد. البته اگر بخواهیم تعریفی دقیقتر و عمیقتر ارائه دهیم، باید بگوییم CAC هزینهای است که کسب و کار از روشهای محتلف برای تبدیل مخاطب یا مشتری بالقوه به مشتری بالفعل و متقاعدکردن او برای انجام اولین خرید پرداخت میکند.
بسیاری از کارشناسان حوزه کسبوکار بعد از بررسیهای میدانی و دقیق خود به این نتیجه رسیدهاند که یکی از مهمترین دلایل شکست کسبوکارها به ویژه استارت آپ هایی که تازه کارشان را آغاز کردهاند، ضعف در بازاریابی اصولی و درست است چرا که بسیاری از افراد و اعضای تیم در زمینه فنی تخصص دارند و در حوزه پیدا کردن مشتری و فروش محصولات دچار مشکل میشوند. به همین دلیل به اشتباه برای جذب مشتریان جدید بیپروا و خارج از چهارچوب هزینه میکنند و بر این باور هستند که با هزینه کردن زیاد میتوانند مشتریان بیشتری جذب کنند. ضمن اینکه چون دید و ذهنیت درستی از شاخص هزینه جذب مشتری ندارند، محاسباتشان به خطا میرود. به همین دلیل نه میتوانند به درستی مشتری جذب کنند و نه اینکه هزینهها با بودجه و درآمدشان همخوانی دارد.
برای محاسبه هر شاخصی باید از فرمول مخصوص به آن استفاده کرد و هزینه جذب مشتری هم از این قاعده مستثنی نیست. فرمولی که برای محاسبه هزینه جذب مشتری معمولا به کار گرفته میشود، به صورت زیر است:
تعداد مشتریان جدید / (هزینههای بازاریابی + هزینههای فروش) = هزینه جذب مشتری
هزینههای فنی به تکنولوژیها و زیرساختهایی مربوط میشود که تیمهای فروش و بازاریابی شما از آنها بهره میبرند. از آنجا که کار فروش روزبهروز سختتر و پیچیدهتر میشود، کارشناسان فروش نیاز به ابزارهای جدیدی دارند تا قادر باشند فعالیتهای خود را به شکل هوشمندانهتری به انجام برسانند. به این ابزارها، تکنولوژیهای فروش گفته میشود.
هزینههای تولید محتوا باید بهصورت جداگانه از حقوق کارمندان تیم محتوا محاسبه شود. بهعنوان مثال اگر برای تولید محتوای ویدیویی خاص یا تولید موشنگرافیک هزینهای انجام میگیرد، باید آن را در این بخش مد نظر قرار داد. هزینههای سازنده هم همان هزینهای است که برای تولید محتوا خرج میگردد. این هزینه میتواند شامل پولی باشد که برای جذب استعدادها خرج میشود. ممکن است هزینه تولید محتوا همان هزینهای باشد که شرکت، صرف ناهار پرسنل در جلسه گروهی کرده است. تمامی این هزینهها در راستای تولید محتوا صورت میگیرند بنابراین باید جزو هزینههای تولید محتوا لحاظ شوند.
ما در همیار آکادمی به طور کامل، در مورد هزینه جذب مشتری توضیح داده ایم که با مراجعه به صفحه هزینه جذب مشتری میتوانید آن را مطالعه کنید.