ویرگول
ورودثبت نام
حانیه دی جور
حانیه دی جور
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

پیامبرهای زمانه

انسان به وسعت جهان
انسان به وسعت جهان


کتاب تاریخ در هر عصر انسان هایی را با اندیشه‌هایی که از آنها پیامبران زمانه ساخته، ثبت کرده است. آنانی که به قول سید مرتضی آوینی مصداقی بودند از " انما انت مذکر " .

انسان‌هایی که در مقیاس یک ملت یا یک تاریخ بودند. انسان هایی که تاریخ‌ساز شدند.

انسان هایی که روحشان را وسیع کرده‌اند، فکر و کنش‌گری شان را چنان بزرگ کرده اند که اثرهای بزرگی ساخته‌اند.

مخاطبانشان نه یک گروه اندک بلکه گونه‌ی انسانی است.

حرف‌شان برای جهانیان برش دارد مثل امام موسی صدر که حتی در کلیسا هم هوادار داشت.

انسان‌هایی که نقطه مشترکشان تعریفی اصیلشان از آدمیت بوده.

آدم هایی که خط کش جریان تاریخ بوده‌اند.

آدم هایی که فهم‌شان اقلیمی و ملی نبوده بلکه فهم جهانی داشتند، فهم تمدنی!

تبعا اثرگذاری‌شان هم در سطح یک ملت که نه در سطح جهان بوده.

این آدم ها هر کدام درون‌شان را در جامعه مدنی خود و با رسالت خود متجلی کردند.

در تمدن غرب کسانی مثل دکارت، نیچه، فوکویاما...

در ایران کسی مثل مولانا، حافظ...

در تاریخ حیات باطنی بشر به تعبیر شهیدآوینی، کسانی مثل امام، رهبر، سلیمانی‌ها، امام موسی صدر...

شاید سه سالی می شود که غوطه ور در افکار پیامبر های زمانه ام، به اینکه چطور و از کجا شخصیتی مثل امام برمی‌خیزد که فکرش جهانی است، که به کودک مظلوم فرسنگ ها دورتر فکر می کند، که اندیشه اش به وسعت کل تاریخ است، به وسعت سیر تاریخی انسان؛‌از گذشته تا آینده.

شهید آوینی درباره امام خمینی میگوید: بزرگان تاریخ که حضرت امام یکی از آنهاست معماران خانه حقیقت وجود بشر هستند. حضرت امام بت های ظاهر و باطن را شکست و با انقلاب اسلامی خانه حقیقی را بنیان نهاد که کعبه دل های ناس است، بیت عتیق است و اسوه قیام ناس که نه شرقی است و نه غربی.

متفکرانی مثل شهیدآوینی که اندیشه هایش، جنسی متفاوت دارند، حرف هایی نو دارند، از جنس حقیقت انسان.

بزرگترین علامت های سوال این روزهای من فکر کردن به وسعت این انسان هاست و اینکه چطور اینچنین نگاه دقیقی را پیدا کردند.

تاریخ خواندن هم یک راه است برای پیداکردن راه،‌ برای پیدا شدن،‌ من می‌گویم تاریخ خواندن یک راه برای هدفگذاری است.

ما در هر زمانه انسان هایی را داریم که لحظه به لحظه زندگی شان پر از تفاوت است با شاخصه‌های عصری که در آن زندگی می‌کردند و نزدیک است به اصالت بشریت.

انسان هایی که در معادلات جهان وزن زیادی داشتند و حتی مرگ این آدم ها تمدن ها را دچار غرش کرده، درحالی که خیلی از زندگان کوچکترین اثری بر لوح تاریخ نداشته‌اند.

من در یک کلام می‌خواهم بگویم که ما در نهایت همان چیزی می‌شویم که در زندگی دیده‌ایم و به دنبالش دویده‌ایم و همان‌قدر بزرگ می‌شویم که بزرگ فکر کنیم و اندیشه هایمان بزرگ باشند.

خواندن تاریخ و خواندن زندگی کسانی که اسمشان در لوح تاریخ مانده چه خوب و چه بد، قطب نمای زندگی ما خواهند شد.

انسان‌هایی که نه برای عصر خود بلکه برای سال های بعد از خود هم حرف تازه داشتند و شخصیت‌شان الهام بخش است.

اگر نگاهمان به تاریخ خطی نباشد باید بنشینیم و انسان ترینِ انسان ها را از دل تاریخ بیرون بکشیم و سعی کنیم اصیل ترینشان را پیدا کنیم و شبیه ترینشان شویم.

اما م خمینیشهید آوینیدکارتنیچههنرغرب
نوشتن، دل انسان را آرام می‌کند! اینجایم برای بیشتر نوشتن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید