ویرگول
ورودثبت نام
مانی
مانیدلنوشته های یک جوان در دهه سومش اینجا ریزترین نکات زندگیمو با اسم مستعار مانی می نویسم یک داشنجوی شیمی دنبال دوست‌یابی نیستم صرفا برای ثبت دریک گوشه کناری می نویسم
مانی
مانی
خواندن ۱ دقیقه·۶ سال پیش

انتقاد؟!

ذهن من خیلی درگیر کارها و گفته هایی که در طول یک هفته می گم میشه
آخرین موردش انتقاد بود
جالب اینجاست تو محیط دانشگاه که همه هم قراره مهاجرت کنند خودشون رو خاص و جدا از مردم جامعه میبینن و درظاهر ادای خارجی هارو در میارن
ولی تو بحث انتقاد اصلا اشتباهات خودشون رو نمیپذیرن
من از دوستم یک انتقاد ساده کردم
"تو ظرف هارو بد میشوری
حس خوبی ندارم توشون غذا بخورم"
و متاسفانه دوست من خیلی بهش برخورد
من هزاران بار خودم رو جای اون قرار دادم
مسلما ممکنه کمی ناراحت بشم ولی ابدا کینه به دل نمیگیرم
همیشه به همه دوستام گقتم انتقاداتشون رو بهم بگن
ممکنه درابتدا ناراحت بشم و قبول نکنم ولی با توجه به شخصیتم که البته نکته مثبتی شاید نباشه همیشه اصرار دارم که کارهام مورد تایید بقیه باشه
همیشه در حال بهتر کردن کار هایی بودم که مخصوصا برای تیم یا گروه انجام میدادم
البته که من هیچوقت از دوستم معدرت نخواهم خواست
مشکلی با اصل معدرت ندارم هرهفته از ده ها نفر حتی به خاطر اشتباهات خیلی ابتدایی عذرخواهی می کنم
ولی باید دلیلش رو بدونم
دلیل اشتباهمو
که البته اشتباهی نکردم
متاسفانه این انتقادناپدیری خودش باعث میشه بجای انتقاد رودررو انتقاد ها به پشت سر افراد انتقال پیدا کنه
که خب مسلما اصلا وجهه خوبی نداره
حداقل شاید مزیت من این باشه
که اگه جامعه خودمو نقد می کنم خودمو جدا ازش نمیدونم
سعی تو ایجاد ظاهر یک انسان جهان اولی نداشتم و ندارم
البته که همیشه در تکاپوی بهتر شدم
ولی همه نقص های خودمو همیشه پذیرفتم
جدای از همه این ها به این نتیجه رسیم که واقعا هم خونه داشتن خیلی افتضاحه بعضی روابط رو باید در همون سطحی که خوبن نگه داشت
نباید گسترششون داد
پایان

دلنوشتهانتقاد
۸
۰
مانی
مانی
دلنوشته های یک جوان در دهه سومش اینجا ریزترین نکات زندگیمو با اسم مستعار مانی می نویسم یک داشنجوی شیمی دنبال دوست‌یابی نیستم صرفا برای ثبت دریک گوشه کناری می نویسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید