رضا حسین زاده سوره
رضا حسین زاده سوره
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

پهلوانان باید بمیرند


در شماره ۶۲ اندیشه پویا، به اتفاق، به مطلبی برخوردم درباره تحول فضای زورخانه و ورزشهای باستانی ایرانی برایم بسیار جالب بود و توصیف نزدیک به واقعیت تری از فانتزی نوستالژی زورخانه و مرام پهلوانی پهلوانان قدیم بدست می داد:
در قرن نوزدهم، مشتریان زورخانه ها اغلب لوطی ها بودند، گروهی حاشیه ای که تظاهر به رفتارهای ناشایست مینمودند. باده نوشی، شرط بندی روی جنگ سگ و خروس و قوچ و پرواز کفتر و کبوتر، قمار و چاقوکشی، انحرافات و سرگرمی های جنسی، شعبده بازی و بندبازی و مارگیری و معرکه گیری. حفاظت از فلان کس و فلان چیز در ازای پول، دفاع از ناموس با دعوا راه انداختن با لوطی های محله رقیب و نزاع دسته جمعی، اداره شیره کش خانه ها و راه انداختن آشوب و برقراری نظم در ازای پول و زورگیری و…

این توصیفات شاید زیادی بدبینانه بنظر بیایند، اما گمان میکنم برای کسی که جدا از روایت های فانتزی موجود از لوطی گری و پهلوانی قدما، تجربه زیستن در محیط ها و فضاهای سنتی را داشته باشد، چندان دور از واقعیت جلوه نکنند. حرف این نیست ‌که همه همین بودند و اخلاق و انصاف و مروت و جوانمردی هیچ جایی نداشته، به یقین بوده اند کسانی که واجد و حامل فضیلت هایی چنین نیز بوده اند و از عزت و احترام جامعه قدیم هم برخوردار میگشته اند. اما غالب نبوده اند. استثناهایی بوده اند که هر زمان هم ظهور میکردند تا مدت زمانی طولانی در خاطره ها زنده نگه داشته میشدند، واقعیت غالب اما، برای بسیاری از مردان محله های قدیم، اگر همین معرکه گیری ها و عربده کشی ها نبوده باشد، بعید میدانم راه و رسم جوانمردی و عیاری و پهلوانی بوده باشد، بدان سیاق که برایمان تصویر میکنند.

جالب تر اینکه، گویا پس از مشروطیت و رواج روحیه نوگرایی ناشی از آن، خیلی ها منتقد زورخانه و این قبیل لوطی گری ها بوده اند، به دلیل بدنامی بسیار زیاد اهل آن، و بدین برهان که ورزش های تیمی غربی از هر لحاظ بر ورزشهای سنتی فردی ایرانی ارجحیت دارند چرا که اولا فاقد چنین حاشیه های ناشایستی هستند و ثانیا به جوانان ایرانی، بجای دعوت به معرکه گیری و عربده کشی و شاخ و شانه کشیدن، روحیه همکاری جمعی و کار تیمی و رقابت سالم می آموزند.

تنها گویا پس از استقرار پهلوی اول و آغاز پروژه تمدن سازی باستانی آریایی بود که آنچه قبلا "ورزش" نامیده میشد و تنها شکل رایج تربیت بدنی در ایران بود، نام "ورزش باستانی" گرفت تا هم از ورزش های مدرن غربی در حال رواج متمایز شود و هم با گذشته همواره باشکوه باستانی ایران مرتبط شود و امتیازی بگیرد. خصایل منفی آن انکار شد و به انحطاط اخلاقی قاجاریه نسبت داده شد که اتهامی رایج در آن دوران بود. و تصویری آرمانی و عاری از ناشایستی ها از آن ترسیم شد که از هزاران سال پیش در میان ایرانیان رایج بوده و تنها در دوره قاجار به انحراف کشیده شده است. بدین ترتیب مفهوم "پهلوان" به عنوان شخصیتی سلحشور و میهن پرست و جوانمرد، از نو ساخته شد، و زورخانه و "ورزش باستانی" تجسم اصیل ترین ارزشهای ایرانی گردید و چون اینگونه با ناسیونالیسم گره خورد، نقد علنی آن کمتر در سالهای بعدی(تا به امروز حتی) به چشم خورد.

کار تیمیزورخانهورزشتربیت بدنی
روایت هایی پراکنده از رنج و امید؛ ملالت های زیستن و ستودنی های زندگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید