اخیرا خبری از آقای رئیسی منتشر شد که در آن دستور به بازگشت نخبگان مهاجرت کرده دادند و اضافه کردند که این افراد باید وطنپرستی خود را نشان دهند. بعضی وقتها مسئولین بیکفایت جمهوری اسلامی (که ماشالله تعدادشان هم کم نیست) حرفهایی میزنند که خودشان هم نمیدانند پیادمش چه خواهد بود. این هم یکی از آن حرفهاست.
اولین نتیجهای که بنده از این فرمایش میگیرم این است که رئیس جمهور نسبتا محترم فرض میکنند نخبگان چیزی شبیه غول چراغ جادو هستند: غلامی حلقه به گوش که هر کاری ایشان گفت میکنند و آرزوها را برآورده میکنند. ابراهیم خیال میکند که میرود مثلا به نخبگان میگوید "مشکل آلودگی هوا را حل کنید". بعد آنها تعظیم میکنند "چشم قربانی" گفته و با زدن یک بشکن مشکل را حل میکنند. بعد ابراهیم شش کلاسه بادی به غبغب میاندازد که عجب رئیس جمهور با کفایتی هستم که مشکل را شناسایی کردم و حل کردم.
ابراهیم نمیداند که نخبگان با جادو و جمبل و دخیل و روضه مشکلات را حل نمیکنند. آنها با نقد سیستم و نظام به جنگ مشکل میروند. کار نخبه این نیست که هر چه اعلیحضرت همایونی فرمودند را سریعا اجرا کنند و یا راه حل تک جملهای ارائه کنند. بلکه کارشان این است که تفکر انتقادی داشته باشند و با شناسایی مشکلات که معمولا ناشی از سوء مدیریت مسئولان است راه حل جایگزین ارائه کنند. یا حتی گاهی خود جایگزین مسئول بیکفایتی مثل آقای رئیسی شوند.
ابراهیم نمیداند که نخبهای که واقعا بخواهد مشکلات را حل کند باید به جنگ تصمیمات ایدئولوژیک و نابخردانه خودش و همفکرانش برود. مثلا بگوید با جهان خارج تعامل کنید، مطبوعات و رسانه را آزاد بگذارید، بیخیال صدور انقلابتان شوید، چاپلوسهای دربار را تحویل نگیرید و هزاران چیز مشابه دیگر. این نخبگان در نهایت مشکلات را حل میکنند ولی در این مسیر تحولی اساسی در ساختار کشور ایجاد خواهند کرد که ابراهیم و همفکرانش جایگاهی در آن ندارند.
ولی حیف که دوروبر ابراهیم و همفکرانش پر شده از نخبگان ولایتمدار بی خطر. "نخبگانی" که منتظر هستند هر حرفی که از دهان مسئولین خارج شد را بگیرند و با آن نردبان ترقی خود را درست کنند. اینها هیچ وقت هیچ انتقادی به احمقانهترین تصمیمات و فرمایشات اعلیحضرت و اطرافیانش ندارند. بالعکس با واژگانی که رنگ علمی و آکادمیک به صحبتهایشان میدهد چاپلوسی و تملق را در قالب بحث فکری به خورد ابراهیم میدهند. اینها هیچ وقت مخالف نظرات همایونی نیستند، بلکه به محض شنیدن هر نظری شروع میکنند به توضیح در مورد اینکه چرا این نظر نابخردانه در واقع هوشمندانهترین راه حل تمامی مشکلات است. و چطور همه دنیا در حال اشتباه هستند و غرق در تباهی ولی فرمایشات همایونی مملکت ما را گل و بلبل کرده.
ابراهیم چنین نخبهای را نمیخواهد و نمیپاید (کاوه مدنی و دکتر شریفی زارچی). نتیجه هم بر همه ما واضح و روشن.
پانویس: "نخبگان" مورد تایید را در مقاله قبلی هم به طریقی مورد عنایت قرار دادم.