hasanrahimy1472
hasanrahimy1472
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

عرفان و تصوف ۸

سماع در لغت

۱- شنیدن، ۲- صدای خوش، ۳- صوت غنایی

هر آواز خوشی که گوش از آن لذت ببرد، غنا[1]

بزرگان تصوف و سماع

۱- روزبهان بقلی: در سماع هزار لذت است، که به یک لذت از آن، هزار ساله راه معرفت توان رفت، که به آن هیچ میسر نشود

۲- اوجد الدین کرمانی: سماع معراج روح است

۳: شیخ جنید بغدادی در سماع حاضر بود و سماع در نمیگرفت شیخ فرمود: بنگرید که هیچ عامی(منظور غیر صوفی) در میان ما هست؟ نیافتند و ... . شیخ فرمود: بهتر طلب کنید! چون طلب کردند کفش عامی با کفش صوفی عوض شده بود و به این دلیل در نمی گرفت.

سماع در اصطلاح:

شعر حوانی همراه با ساز و آواز خوانی و حرکات موزون بدنی و پایکوبی و دست افشانی،‌ به منظور ایجاد حال و وجد صوفیان

دکتر قاسم غنی

سماع که به طور کلی در نزد متشرعین و فقها مذموم است و گناه شمرده می­شود، نزد اکثر بزرگان صوفیه از راههای مهم برای حالت وجد شمرده می­شود، سماع حالتی در قلب ایجاد میکند که وجد نامیده میشود،‌و این وجد حرکات بدنی ایجاد میکند. که حرکات غیر موزون، اضطراب و موزون رقص نامیده میشود، همانطور که عارف از راه چشم به جلال و عظمت خدا پی میبرد، و از راه جمع مردن فکر وذکر دائم به ذات خداوند انس میگیرد.

سماع از چهار عنصر تشکیل میشود

شعر،‌ آواز،‌ موسیقی و حرکت موزون

ابزار موسیقی:

دف، دایره، نی، طبل،‌رباب، طنبور

۱- لسان العرب، ج۸، ص۱۶۵

سماعرقصطربایجاد وجدحرکات موزون
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید