«نتیجه» این ادعاست که مخالفان هگل «ترس از حقیقت» [1] دارند؛ تو گویی از فراچنگآوری حقیقت دست کشیدهاند و به داستانی رضایتبخش بسنده کردهاند. مخالفان پاسخ میدهند که تمایزی میان حقیقت [2] و کذب [3] در قلمرو ظواهر را پذیرفتهاند. شخص کانتی یا ایدهآلیست ترافرازنده [4]، حقیقت این گزاره که زمین به دور خورشید میچرخد را تایید میکند، با وجود اینکه خورشید و زمین همانند تمام چیزهایی دیگر که ما از آنها دانش داریم ظواهر هستند نه اشیاء فینفسه. وابستگی ظواهر به تجهیزات شناختی انسان (به ویژه مکان و زمان) به این معنا نیست که آنها صرفاً توهماند. نگاهی بیندازید به بند سوم در B69 از نقد عقل محض: «وقتی میگویم در زمان و مکان، شهود [5] از ابژهها و خودشهودی [6] از ذهن، یکسان [شهود و خودشهودی] ابژهها و ذهن را نمایان میکنند، آنگونه که ابژهها بر حواس ما اثر میگذارند، یعنی آنگونه که ظاهر [7] میشوند، منظور من این نیست که این ابژهها ظاهر فریبنده [8] محض هستند.» این را بسنجید با روشی که در داستانی میتوانیم گزارههای صادق مانند «شرلوک هلمز پیپ میکشد» با گزارههای کاذب «شرلوک هلمز غیرسیگاری است» را تشخیص دهیم. با این حال، شایستگیهای ایدهآلیسم ترافرازنده هرچه که باشد، هگل آن را بی چون و چرا نمیپذیرد.
[1] ‘fear of truth’
شاید بتوان واژه «حقیقتترسان» را معادل جایگزین دانست.
[2] truth
[3] falsity
[4] [transcendental idealist]
[5] intuition
[6] self-intuition
[7] appear [erscheint]
[8] illusion [Schein]