مطالعهای نسبتاً جدید نشان میدهد که زمانی که شکاف بین فقیر و غنی بیشتر باشد شادکامیِ آمریکاییها کاهش مییابد.
نویسنده: کارمِن سابزاک
۲۶ جولای ۲۰۱۱، مجلهیِ نیکیِ بزرگتر، دانشگاه برکلی، کالیفرنیا
مترجم: بهروز نوری
گروه علمی حکمت زندگی
در سال ۱۹۸۰، متوسط درآمد مدیران عامل آمریکایی ۴۰ برابر بیشتر از متوسط درآمد یک کارگر بود. امروزه این شکاف بیش از ۳۰۰ برابر است.
یک مطالعهیِ نسبتاً جدید نشان میدهد که این افزایش نابرابریِ درآمدی در ایالات متحده فقط جیبهای آمریکاییها را تحت تأثیر قرار نمیدهد، بلکه بر شادکامی آنها نیز تأثیر میگذارد. بر اساس نتایج این مطالعه، طی چهار دههیِ گذشته، مردم آمریکا در سالهایی که بیشترین شکاف بین فقیر و غنی وجود داشته است کمترین میزان شادکامی را تجربه کردهاند.
در این مطالعه، که در مجلهیِ علم روانشناختی منتشر شده است، محققان ۵۰۰۰۰ پاسخِ دادهشده به نظرسنجی عمومی اجتماعی را مورد بررسی قرار دادند که از سال ۱۹۷۲ بهروزی (well-being) را در ایالات متحده در طول زمان ثبت و مطالعه میکند. محققان به سرپرستی شیگهیرو اوایشی[1] از دانشگاه ویرجینیا، بر سطح شادکامی آمریکاییها همراه با ادراک آنها از میزان منصف و قابل اعتماد بودن افرادِ دیگر بین سالهای ۱۹۷۲ تا ۲۰۰۸، متمرکز شدند. اوایشی و همکارانش این پاسخها را هم با درآمد خانواری گزارششده توسط شرکتکنندگان در آن سالها و هم با معیار سرشماری ایالات متحده از نابرابریِ درآمد مقایسه کردند.
نتایج مطابق با مطالعات قبلی نشان میدهد که جامعهیِ آمریکایی به عنوان یک کل در زمان نابرابری درآمدی کمتر شادکام است. با این حال، چنین چیزی در مورد همهیِ گروههای درآمدی صدق نمیکرد: فقط شرکتکنندگانِ کمدرآمد ـــ افرادی که درآمدشان آنها را در ۴۰ درصد پایینترین هرم درآمدی نسبت به کل جمعیت ایالات متحده قرار میداد ـــ در زمان نابرابریِ بیشتر، شادکامیِ کمتری را گزارش کردند. برای سایر آمریکاییها، نابرابری با قابلیت اطمینان بالایی با شادکامی یا ناراحتیِ بیشتر مرتبط نبود.
اما آنچه این مطالعه را از تحقیقات قبلی متمایز میکند این است که ارتباط مشاهدهشده بین ناخشنودی و نابرابری درآمد به عوامل روانی مربوط میشود، نه صرفاً به عوامل اقتصادی. مردم فقط به این دلیل که درآمدشان کمتر بود ناراضی نبودند. در عوض، تجزیه و تحلیل نویسندگان نشان داد که نابرابریِ بیشتر با کاهش اعتماد و عدالتِ ادراکشده (perceived fairness) مرتبط است ـــ و این عدالتِ ادراکشده در جامعه بود که باعث میشد مردم کمتر احساس شادکامی کنند.
این یافته بازتابدهندهیِ نتایج سایر تحقیقاتی است که عدالت و اعتماد را به شادکامی ربط میدهند.
اوایشی میگوید: «شاید از این جهت احساس عدالت و اعتماد با شادکامی مرتبط است، که آنها بخش سازندهیِ روابط اجتماعی و جامعه اند و داشتنِ روابط اجتماعیِ رضایتبخش [برای شادکامی] مهم است».
اوایشی و همکارانش در این مطالعه ادعا میکنند که نتایج بررسیهاشان ممکن است بتواند توضیح دهد که چرا برخلاف سایر کشورهای توسعهیافته رشد اقتصادی با افزایش شادکامی در ایالات متحده همراه نبوده است. آنها میگویند مشکل این است که ثروت ملی در ایالات متحده به طور عادلانهای توزیع نشده و این نابرابری باعث شده است که شادکامی آمریکاییان دچار خلل شود.
با این حال، نویسندگان اذعان میکنند که تغییراتی که در شادکامی مشاهده کردهاند میتواند ناشی از عواملی غیر از کاهش اعتماد و عدالتِ ادراک شده باشد، مانند رضایت از شغل یا محلهیِ زندگیِ خود، که در نظرشان نگرفتند. آنها میگویند تحقیقات بیشتری برای مشخص کردن ارتباط بین نابرابری و شادکامی مورد نیاز است.
در حال حاضر، آنها مینویسند، این موضوع بسیار واضح است که: «وقتی ثروت ملی به طور عادلانه توزیع میشود، آمریکاییها شادکامتراز زمانی هستند که این ثروت به طور نابرابر توزیع میشود.
آنها میافزایند: «اگر هدفِ نهاییِ جامعه شادکام کردن شهروندانش است، پس بهتر است سیاستهایی را در پیش بگیریم که برابری درآمد، عدالت و اعتماد عمومی بیشتری را موجب میشوند».
[1] Shigehiro Oishi
Does Inequality Make Us Unhappy? (berkeley.edu)