ویرگول
ورودثبت نام
مؤسسه‌ی حکمت زندگی
مؤسسه‌ی حکمت زندگی
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

چگونه مانع از آن شویم که تکنولوژی شادکامی‌مان را مختل سازد

یک کتاب جدید استدلال میکند که تکنولوژی میتواند زندگیِ ما را شادتر و ثمربخش‌تر سازد، اما تنها در صورتی که آگاهانه از آن استفاده کنیم.

نویسنده: کایرا ام. نیومن
۱۳ آپریل ۲۰۱۷، مرکز نیکی بزرگتر، دانشگاه برکلی، کالیفرنیا

مترجم: هستی حق‌دادیان
گروه علمی حکمت زندگی

تکنولوژی میتواند شادکامی به ارمغان آورد. هرکسی که اپلیکیشنهای مدیتیشنِ مناسب و خوبی پیدا کرده باشد یا عکسهای نوه‌اش را دانلود کرده باشد در این نکته شک نخواهد کرد.

اما تکنولوژی میتواند اضطراب، فشار روانی، و سرخوردگی نیز پدید آورد. و به نظر میرسد که این یک مفروضه‌یِ بدیهی است که وادارمان میکند که دستان‌مان را در برابر آن به نشانه‌یِ تسلیم بالا بیاوریم [و از آن گریزی نداریم]. ما این را میپذیریم که تکنولوژی ملغمه‌ای است آمیخته از خوب و بد که ما مجبور ایم که بدیهایش را در کنار خوبیهایش تحمل کنیم.

طبق نظر اِمی بلنکسن، نویسنده‌یِ کتابِ جدیدِ «آینده‌یِ شادکامی: پنج استراتژیِ مدرن برایِ متعادل‌سازیِ بهره‌وری و به‌روزی در عصرِ دیجیتال»، چنین نگرشی یک معضل است.

او مینویسد: «همین‌طورکه تکنولوژی پیش‌رفت میکند و ما این تغییرات را بدون مکث میپذیریم، من از این نگران ام که ممکن است شادکامی‌مان پشت سر جا بماند، و در فهرست اولویتهامان پایین و پایینتر رود.»

درعوض، او استدلال میکند که ما باید کنترل شادکامی‌مان را با مکث، خودآگاه‌تر شدن و تعیین اهداف آگاهانه‌ برای تعاملات تکنولوژیک‌مان دوباره به دست آوریم. در این صورت، در زندگیهای دیجیتالی‌مان پیوندهای [انسانی] و ثمربخشیِ بیشتر ـــ و استرس و تنهاییِ کمتری ـــ ایجاد میکنیم.

پیدا کردنِ شادکامی در دنیایِ دیجیتال

هیچ کتابی در مورد تکنولوژی بدونِ ذکر کردنِ آمارهایِ ناراحت‌کننده کتابِ کاملی نیست؛ افراد جوان به طور میانگین شش ساعت یا بیشتر را در روز پایِ گوشی‌شان هستند و ۵۰ درصدِ نوجوانان احساس میکنند که معتادِ آن اند. شش درصد از کارمندانِ ایالت متحده حتا زمانی که همسرشان یا خودشان در حال زایمان بوده‌اند ایمیل‌های کاری خود را چک کرده‌اند!

یک کاربرِ آمریکایی معمولی ۴۶ بار در روز گوشی خود را روشن میکند، و ما تنها بعضی از این وقتها در حال انجامِ کارهایِ مفیدی (برای مثال جست‌وجویِ یک رستوران در گوگل‌مپ (Google Maps)، یا تنظیم یک آلارم) هستیم. در وقتهای دیگر، ما تنها توسط یک وِز وز، یک جرینگ‌جرینگ، یا صرفاً با توهم این صداها به سمتِ گوشی رانده میشویم ـــ و این‌گونه حواس‌پرتی‌ها البته هزینه‌ساز اند.

تحقیقات حاکی از آن اند که فقط یک دقیقه پرت شدنِ حواس از یک تکلیف (مثلاً، کار کردن) میتواند حافظه‌یِ کوتاه‌مدتِ ما را دچار اختلال کند، و باعث شود که ما ایده‌ها یا قصدهایی را که در ذهن داشته‌ایم، فراموش کنیم. بعد از تنها ۲ تا ۸ ثانیه حواس‌پرتی (مساوی با زمانی‌که ممکن است صرفِ خواندنِ یک پیام بشود)، ما در یک کارِ پیچیده ۲ برابر بیشتر اشتباه میکنیم؛ بعد از ۴.۴ ثانیه (مساوی با زمانی‌که ممکن است صرف نوشتن یک پیام بشود)، اشتباهاتِ ما ۳ برابر میشود.

اما بلنکسن میخواهد تا طرفِ دیگر داستان را نیز بگوید. او مینویسد که «من شما را ترغیب میکنم که از راه کسانی که تکنولوژی را مصیبت‌بار میدانند دوری کنید، زیرا حقیقتاً من این را امکان‌پذیر نمیبینم که تکنولوژی‌ را کنار بگذاریم و فکر نمیکنم که لزوماً باید تکنولوژی را کنار گذاشت تا شادکامی حاصل آید.

برایِ مثال، اغلبِ کاربرانِ اینترنت میگویند که ایمیل روابط آنها با خانواده‌هاشان (۵۵ درصد) و دوستان‌شان (۶۶ درصد) را بهتر کرده است. نیمی از ما تا به حال یک نفر را ابتدا به صورتِ آنلاین ملاقات کرده‌ایم و بعد شخصاً و به صورتِ حضوری با او ارتباط برقرار کرده‌ایم، و ۲۲ درصد از کسانی که متأهل، یا نامزد هستند، و یا با کسی زیر یک سقف زندگی میکنند، اول‌بار با هم در اینترنت و به صورت مجازی روبه‌رو شده‌اند ( و روابطِ آنها از روابط کسانی‌که رابطه‌شان در «دنیایِ واقعی» شکل گرفته است کمتر پای‌دار نیست.)

بر اساس یک پژوهش در سال ۲۰۱۴، کارمندانی که با ابزارهای الکترونیکیِ پوشیدنی [مثل ساعتهای هوشمند یا عینکهای هوشمند] (wearable technology) پُز میدهند و خودنمایی میکنند ۸.۵ درصد بهره‌وریِ بالاتر دارند و ۳.۵ درصد رضایت شغلی بیشتری دارند ـــ شاید به این خاطر که آنها یاد میگیرند که بیشتر جابه‌جا شوند، حالت بدنِ خود را بهبود میبخشند، و متمرکزتر میشوند.

بلنکسن مینویسد: «تکنولوژی یک سَم که باید آن از سیستمِ خود خارج کنیم، نیست بل‌که یک ابزار است، ابزاری که باید یاد بگیریم به طور مؤثری از آن استفاده کنیم.»

چگونه از تکنولوژی به صورتِ آگاهانه‌ استفاده کنیم

کتابِ بلنکسن سرشار از نکاتی است در مورد چگونگی بیشتر جذب کردنِ سودها و کمتر جذب کردنِ زیانهای تکنولوژی، همراه با داستانهایی از پیروزیها و شکستهای شخصِ خودش. لبّ بحث کتاب او آن است که باید سبُک‌ و سنگین کرد که چه زمانی، چگونه، و چرا از تکنولوژی استفاده کنیم.

در یک پژوهش، محققین به شرکت‌کنندگان آموزش دادند که به مدت یک هفته گروهی از آنها نوتیفیکیشنهای گوشیِ هوشمند خود را روشن نگه دارند و گروهِ دیگر نوتیفیکیشنهای گوشی خود را خاموش کنند. گروهی که به صورتِ مرتب صدایِ آلارم گوشی را میشنیدند گزارش دادند که بیتابتر و بیدقتتر بوده‌اند، که این بهره‌وری و به‌روزیِ کمتری را پیش‌بینی میکند.

از این چه درسی میگیریم؟ بلنکسن میگوید همه‌یِ نوتیفیکیشن‍های گوشی به‌جز مهمترین‌شان را خاموش کنید.(من خودم مدتها پیش اکثرِ نوتیفیکیشنهایم را خاموش کردم، و فقط اجازه دادم که به صورتِ بیصدا ظاهر بشوند، و این کار به‌تنهایی روزهایِ بسیار آرامی را برایم رقم زد.)

بلنکسن هم‌چنین پیشنهاد میدهد تا ایمیل، شبکه‌هایِ اجتماعی، و اخبار را فقط سه بار در روز چک کنیم. وی به پژوهشی استناد میکند که حاکی از آن است که کسانی‌که ایمیل خود را کمتر چک میکنند اغلب کمتر استرس‌زده میشوند، و (به نوبه‌یِ خود) خوابِ راحتتر، پیوندهای اجتماعیِ عمیقتر، و معنایِ بیشتری در زندگی را تجربه میکنند.

بلنکسن توصیه میکند که اگر ایده‌یِ قطعِ‌اتصال (disconnecting) باعث میشود که احساسِ ناآرامی کنید از خودتان بپرسید که چرا چنین است. شاید شما به این خاطر این کار را انجام نمیدهید که از عواقبش میترسید ـــ به خاطر شغل‌تان یا زندگی شخصی‌تان. شاید انجامِ همزمان چندین کار (مولتی‌تَسک بودن، multitasking) باعث میشود که احساس پرمشغله بودن و ارزشمند بودن داشته باشید. او مینویسد: «وقفه‌ها و مزاحمتهای (interruptions) مکرر احساسِ خواستنی بودن و موردِ نیاز بودن را در ما ایجاد میکنند، احساسی که میتواند شعف‌انگیز و اعتیادآور شود.»

او مینویسد که اساساً، بسیاری از وقفه‌ها و مزاحمتهای تکنولوژیک از طرفِ افرادِ دیگر می‌آیند، و دیگر انسانها توجه ما را به این خاطر جلب میکنند که ما خواهانِ برقراریِ پیوند با انسانها هستیم. همین میل به پیوند با انسانها یک قطب‌نمای خوب برایِ راه‌نماییِ ما است: ما باید زمانی پذیرایِ تکنولوژی باشیم که تکنولوژی ما را به هم نزدیکتر میکند، و زمانی که عکسِ این است [و تکنولوژی ما را از هم دورتر میکند] باید رفتارمان را تغییر دهیم.

این بدان معنا است که در زمانهایِ مشخصی گوشی و لب‌تاپ‌مان را کنار بگذاریم ـــ مثلاً، هنگام مکالمه با کسی در محل کار ـــ‌ اما در زمانهایِ دیگر آنها را بردارید. برای مثال، بلنکسن خانواده‌ها را تشویق میکند تا لحظه‌یِ شکرگزاری‌شان را در فیس‌بوک یا اینستاگرام به اشتراک بگذارند، و دهها اپلیکیشن معرفی میکند تا به ما کمک کند تا شهروندانِ بخشنده‌تر و همدل‌تری باشیم.

کتابِ «آینده‌یِ شادکامی: پنج استراتژیِ مدرن برایِ متعادل‌سازیِ بهره‌وری و به‌روزی در عصرِ دیجیتال» اثر امی بلنکسن
کتابِ «آینده‌یِ شادکامی: پنج استراتژیِ مدرن برایِ متعادل‌سازیِ بهره‌وری و به‌روزی در عصرِ دیجیتال» اثر امی بلنکسن


علاوه بر آگاهانه تصمیم گرفتن درمورد زمان استفاده از تکنولوژی، این‌که آگاهانه تصمیم بگیرید که کدام نوع تکنولوژی استفاده کنید نیز حائز اهمیت است. به گفته‌یِ بلنکسن، کاربرانِ تکنولوژی به سه دسته تقسیم میشوند: استقبال‌کنندگان (Embracers)، یعنی کسانی که دوست دارند در استفاده از هر تکنولوژی تازه‌ای پیش‌گام و پیش‌تاز باشند؛ پذیرندگان (Accepters)، یعنی کسانی که با روندهایِ اصلیِ بازار پیش میروند؛ و مقاومت‌کنندگان (Resistors)، یعنی آنانی که نمیتوانند یا نمیخواهند نوع خاصی از تکنولوژی را اختیار کنند. دانستنِ این‌که شما در کدام دسته قرار دارید میتواند به شما کمک کند که تصمیم بگیرید که آیا باید یک آی‌پَد بخرید، آخرین نرم‌افزار مدیریت پروژه را دانلود کنید، یا از یک ردیاب فعالیت استفاده کنید.

پرسش کلیدی این است: «آیا این تکنولوژی حقیقتاً مرا شادکام‌تر و ثمربخش‌تر خواهد ساخت؟». البته که این، یک پرسش واضح است، اما پرسشی است که ما همیشه مطرح نمیکنیم.

درنهایت، بلنکسن همان توصیه‌یِ معمول را میدهد که باید وقت بگذارید تا از پریز برق جدا شوید. دور شدن از ابزارهامان میتواند تمرکز مارا بهبود بخشد، به ما کمک میکند که با هم همکاری کنیم، یاد بگیریم، و به صورتِ مؤثرتری معاشرت کنیم. در یک آزمایش، کارگران کره‌ای که بدون تلفن خود به استراحت پرداخته بودند پس از مقایسه با کارگرانی که تلفنهایِ خودرا به همراه آورده بودند حتا اگر از آنها استفاده نکرده باشند، احساس انرژی بیشتری میکردند و از نظر عاطفی کمتر از پا افتاده بودند. و مطالعاتِ اکنون حاکی از آن است که کودکانِ مدرن برای تمیز دادنِ دنیایِ واقعی از دنیایِ مجازی باید به طور مرتب از تکنولوژی جدا بشوند.

کتابِ بلنکسن اولین کتابی نیست که به ما میگوید تکنولوژی میتواند خوب یا بد باشد، این امر به نحوه‌یِ استفاده از آن بستگی دارد و باید بیشتر مراقب باشیم. اما نکاتی که او به بحث اضافه میکند فهمی عمیق از ریشه‌های به‌روزی است.

او مینویسد: «تصمیماتِ کوچکی، که بیربط و بیخاصیت به نظر میرسند، بزرگترین عوامل تعیین‌کننده‌یِ ثمربخش بودنِ ما، و درنهایت، بزرگترین عوامل تعیین‌کننده‌یِ شادکامیِ ما هستند.» زندگیِ تکنولوژیکیِ ما پر از تصمیماتِ کوچک است ـــ درمورد اظهارنظر کردن یا اظهارنظر نکردن، روشن کردن یا خاموش کردن، کاری انجام دادن یا ساکت ماندن. همه‌یِ ما، از طریقِ عادتها و انتخابهایِ کوچکِ روزمره‌مان، تعیین میکنیم که آیا فرهنگ تکنولوژیک‌مان یک فرهنگ شاد است یا نه.


لینک این مقاله در وب‌سایت مجله‌یِ نیکیِ بزرگتر:

How to Keep Technology from Disrupting Your Happiness (berkeley.edu)

شادکامیتلفن همراهحواس‌پرتیموبایلاینترنت با مغز ما چه میکند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید