مهربانی غریبهها: چهگونه یک میمون خودخواه ضابطهیِ اخلاقی جدیدی ابداع کرد؛ اثر مایکل مککالو
نویسنده: گروه ویراستاران مجلهیِ «نیکیِ بزرگتر»
۱۰ دسامبر ۲۰۲۰، مجلهیِ نیکیِ بزرگتر، دانشگاه برکلی، کالیفرنیا
ترجمهشده توسط گروه علمی حکمت زندگی
این که چرا ما به غریبهها اهمیت میدهیم و برای کمک به آنها تلاش مضاعفی میکنیم هنوز برای عدهیِ بسیاری از دانشمندان در هالهای از ابهام است. بر رغم همه چیز، قرار دادنِ خود در معرض خطر برای اعضاء غیرخانواده میتواند احتمال انتقال ژنهای ما را کمتر کند ـــ که به نظر میرسد [این کار] برخلاف نظریهیِ تطور داروینی است.
اما، به گفتهیِ یک روانشناس به نام مایکل مککالو، ضوابط اخلاقی نوعدوستانهیِ ما صرفاً محصول تطور داروینی کمسرعت نیستند. در عوض، او استدلال میکند که [این ضوابط اخلاقی] با جهشهای فکری و عقلانیای که طی دورههای خاصی از تاریخ رخ داده اند ـــ مانند قاعدهیِ زرین اخلاق (که در اواخر دوران پیش از میلاد پذیرفته شد)، آرمانهای روشنگری اروپای قرون هفدهم و هجدهم، و جنبش «دیگرگزینی مؤثر» در دورههای اخیر، گسترش یافته اند.
اگرچه ممکن است در اصل انسانها در جهت منافع خودشان ـــ به منظور جلب مهربانی متقابل یا ارتقاء موقعیت خود در جامعه ـــ با مهربانی عمل کرده باشند، [اما] بعدها دریافتند که زمانی که به همه به طور یکسان اهمیت داده شود جامعه سود میبرد، و از لحاظ اخلاقی ناگزیر شدند که به افراد نیازمند کمک کنند.
مککالو استدلال میکند که به جای آن که صرفاً بر غرایز نوعدوستانه اتکاء کنیم، میبایست بهعمد مهربانی و شفقت را پرورش دهیم. او مینویسد: «شفقت میتواند برای ما حس سپاسمندی و شکوه به ارمغان آورد، میتواند ما را از عوارض جانبی فقر و استیصال محافظت کند، میتواند به جای کوچک کردن اقتصاد آن را بزرگ کند، میتواند به مردم کمک کند مسئولیت زندگی خود را بپذیرند، میتواند معنا و خرسندی عمیقی به همراه آورد، و ـــ برای هر کسی که به رنج به عنوان کانون دلنگرانیِ اخلاقی نگاه میکند ـــ این یک وظیفه است.»