"قبل از شروع لازم دونستم بیان کنم: از تاریخ، پیشنویش تا ارسال این پست، بیشتر از دو سال میگذرد. درواقع دو سال طول کشید تا دل به دریا بزنم و نوشتههایم را به انتشار بگذارم. پس اگر از نظر محتوایی احساس کردین کمی بروز نیست، معذرت خواهی این جانب رو بپذیرید."
خیلی وقت بود میخواستم جایی برای نوشتن افکارم داشته باشم. بنظرم به تحریر درآوردن افکار، شاید راهی ساده برای مرور هرچه دقیقتر گذشته و ثابت قدمی برای آینده باشه. شاید هم فقط راهی باشه که افکار پریشون شدهی من تسکین مییابند.
تا حالا شده، گوشهی اتاقتون، غرق در فکر بشین ولی وقتی شروع کنین راجبشون حرف بزنین، زنجیر افکارتون پاره بشه و با ذهنی خالی روبرو بشید؟ نمیدونم چه حکمتی داره، تا قبل از شروع نوشتن، حرفای زیادی برای گفتن دارم، ولی موقعی که شروع به قلم اوردن میکنم، ذهنم به طور کلی خالی میشه! ولی همچنان، دست از نوشتن بر نمیدارم و مطمین هستم روزی به هدافی که نوشتن دارم خواهــــم رسید.
سالهای پیش، وبلاگ نویسی فورم دیگهای داشت، هرکدوم از ماها، صفحه بلاگفایی داشتیم و به جای اینستاگرام، با انتشار درکمون از محیط، استوری میذاشتیم. امروز، به یاد قدیم، به سبک جدید میخواهم درک خودم از زندگیم را برای شما مکتوب کنم و در این مسیر با خودم عهد کردام چیزی جز واقعیت به قلم نیاورم.
فقط ممکنه نویسنده خوبی نباشم ولی قطع یقین دارم، روزی، جایی، حرف های من، خوانده خواهد شد.
اگر شما، موافق یا مخالف این اتفاق هستیـــد، میتونــیم در کامــنتها به گفتگو بپردازیم.