بعضی از ادم ها کنار یک نماد بدنیا میان،زندگی میکنن و میمیرند. مثل آدولف هیتلر و آلمان نازی یا پائولو مالدینی و آث میلان یا حتی حافظ و غزلیات،استیو جابز قطعا از همون آدم هاست؛ خالق خلاق اندیشه های ثروت آفرین با ارزش ترین نماد جهان اپل کامپیوتر.

توی سالیان اخیر تقابل زیادی بین طرفدارای اپل و هیتر ها بود، اکثرا سر اینکه پرچم دار کدوم شرکت برترین اسمارت فونه یا اینکه اپل نسبت به قیمتش کارایی پایینی داره و این کل کل های دنیای تکنولوژی. اما به شخصه برای من اپل فراتر از یک شرکت تولید اسمارت فون و باقی گجت هاست.

زندگی کاری من با الگوبرداری از استیو شروع شد و اپل برای من یک سبک زندگی بود، یک راه برای کمی خلاق بودن در دنیایی که روتین داشتن مد بود.
توی شبکه های اجتماعی جملات زیادی از جابز شنیدیم ، از رکورد های اپل و یا داستان لوگوی گاز زده، از داستان جوانی استیو تا آدم و حوا یا حتی آلن تورینگ ولی من میخوام استیو زندگی خودمو معرفی کنم.

در دهمین سالگرد درگذشت آخرین نابغه نگاهی میکنم به مهمترین دلایل استیو جابز شدن و این که چرا ما باید عاشق استیو جابز و اپل باشیم:

اول از همه بگم استیون پل جابز در 24 فوریه1955 در سانفرانسیسکو متولد شد و پدر و مادرش به دلیل یسری مسائل سرپرستیشو به پل و کلارا جابز دادن، وی دوران نوجوانی معمولی ای داشت تا حدی و توی جوانی هم چند اتفاق براش افتاد که الان وقت نمیشه بگم.
کامپیوتر نزدیک 160 سال قبل از بوجود آمدن اپل اختراع شد اما نگرش همگانی شدنش کلید نوآوری استیو بود. کلیدی که به کمک استیو وزنیاک ساخته شد و کامپیوتری به ابعاد یک خانه را به روی میز کار انسان ها آورد.

سال 2001 با انقلاب آیپاد وقتی که همه ی مردم جهان در حیرت این دستگاه بودن استیو به فکر یک دستگاه جایگزین بود چون میدونست تنها نیاز مردم اهنگ گوش کردن نیست و همین نگرانی سر آغاز یکی از بزرگترین اختراعات بشر یعنی آیفون بود، اسمارت فونی که علاوه بر موسیقی امکانات بسیار دیگری نیز داشت.

استیو فوق العاده به دایره تحریف واقعیت اعتقاد داشت ؛ دایره ای که هرکی واردش میشد میتونست هر کاریو انجام بده و هرکی واردش نمیشد و به استیو میگفت نمیتونی این کارو انجام بدی جایی توی تیم نداشت. این دایره منشا تمام موفقیت های استیو بود و متاسفانه یکی از دلایلی که استیو الان بین ما نیست، حرکت در دایره مثل راه رفتن روی شمشیر دو لبس
استیو از مشهورترین و پولدارترین افراد تاریخ بوده و هست اما شهرت و پول هیچوقت جلوی عشق ورزیدن جابز رو به خانواده ،دوستاش،هنر و بشریت نگرفت. جمله های پایانی جابز این نصیحت رو به همه ی ما میکنه که فقط به سمت پول دویدن برای ما زندگی خوب و خوشبختی نمیاره و ما باید عاشق باشیم.
یادمه مجری از حمید سوریان پرسید راز موفقیتت چیه و سوریان قهرمان 8 دوره جهان گفت: تلاش،تلاش،تلاش
زندگی آدم های موفق همیشه پر از تلاش بوده مخصوصا موقع شکست هاشون.استیو توسط جان اسکالی از شرکت خودش در سال 1985 اخراج شد و این بزرگترین شکست زندگیش بود و میشه گفت اون رو کشت و از اون به بعد ما با استیو جابزی متفاوت آشنا شدیم. دست از تلاش بر نداشت و با تاسیس شرکت نرم افزاری نکست مقدمات بازگشتش به اپل رو فراهم کرد و از جایی که به هرچی دست میزد طلا میشد بعد از 13 سال به خونش برگشت.

برای ساخت یک کامپیوتر باید بیشتر هنرمند بود تا مهندس و استیو به این باور داشت که خالق یک اثر هنریه اون تمام مهندسین ارشد اپل2 رو مجبور کرد تا روی دهنه داخلی کیس کامپیوتر امضای خودشونو بزنن درست مثل یک هنرمند. همچنین مکینتاش اولین سیستم عاملی بود که فونت های مختلف داشت که برمیگشت به کلاس های دانشگاهی استیو که داستان کاملشو میتونید توی مصاحبه دانشگاه استنفورد بشنوید در ضمن از اونجایی که ویندوز اسکی از روی مکینتاشه میتونیم بگیم زیبایی نوشتاری کامپیوتر هامونو مدیون دو کلاس سواد استیو هستیم.

قانون مذاکره برای همه ی ما ها خوبه اینکه حرفامون تاثیر گذار باشه و ما رو به اهدافمون نزدیک کنه. استیو برای کشوندن جان اسکالی مدیر وقت پپسی به اپل یه جمله گفت: میخوای تا اخر عمرت آب گازدار بفروشی یا کنار ما آینده رو بسازی؟

از ویژگی های استیو قبل اخراج حیله گری هم بود که باعث خیلی جدایی ها شد. جابز زمانی که در اتاری کار
میکرد پروژه ای 5000 دلاری گرفت و اون رو به واز رفیق صمیمیش داد و بهش گفت درامد پروژه 700 دلار بوده و همونم نصف کرد با وازنیاک

دزدی کار چندان پسندیده ای نیست ولی اگر استیو سیستم عامل شی گرا زیراکس پارک رو نمی دزدید شاید هیچ وقت ما سیستم عاملی مثل ویندوز و مکینتاش نداشتیم و هنوز داشتیم کد میزدیم. این دزدی لایق ناخدای دزدان دریایی مک بود.(پیشنهاد میکنم مقاله خداحافظ ای زیبا رو بخونید)

بعد از موفقیت نکست جابز پیکسار رو ساخت؛ یک استودیوی انیمیشن سازی به صورت کامپیوتری با اینکه علم بالایی نداشت اما براش هزینه کرد و با فروش پیکسار بزرگترین سهامدار دیزنی شد و پیکسار تونست 11 اسکار بگیره و بخش بزرگ و جذابی از دنیای انیمیشن رو بسازه.

همه اساطیر اسطوره بدنیا نمیان خیلیاشون ساخته میشن، پسر بچه سر راهی موسس با ارزشترین شرکت دنیا و مهد خلاقیت تاریخ میشه. داستان استیو هم پر از فراز و نشیب بود که میتونید با دیدن دو تا سینمایی یا خوندن کتابش این داستان رو به طور کامل ببینید یا بخونید.

استیو جابز 5 اکتبر 2011 بعد از چند سال جنگیدن با سرطان پانکراس جهان ما رو از خلاقیت محروم کرد.(دلیل مرگشم از این لینک ببینید)