ویرگول
ورودثبت نام
Hesamodinmoradi.ir
Hesamodinmoradi.ir
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

با هم هَمکِتابشیم

همکتابشیم
همکتابشیم


داستان شکل‌گیری

یه روز داشتم یه فایل صوتی از یکی از بزرگان گوش می‌دادم که رسید به اینجا:

چرا خونه‌هامون پر شده از چیزهایی که لازم نداریم و حتی حاضر هم نیستیم اونا رو به کسی بدیم

چند روز از گوش دادن این ویس گذشت و من با خودم فکر می‌کردم که من چی دارم که حاضر نیستم به کسی بدم و لازمش هم ندارم.

تو همین فکرا بودم و داشتم کتابخونم رو مرتب می‌کردم و گردی از کتاب‌ها می‌گرفتم یهو گفتم آره دقیقا من همین چند جلد کتاب رو دارم که حاضر نیستم به کسی بدمشون و از طرفی هم الان لازمشون ندارم.

مگه من چندتا کتاب می‌تونم در آن واحد بخونم؟

گفتم کتاب‌ها رو به هر کسی که بخواد امانت می‌دم اما بقیه از کجا می‌دونن من چه کتابی دارم؟ یا اصلا به بقیه چه جوری بگم که من چه تصمیمی گرفتم ؟

دوباره چند روز گذشت و من داشتم تو ذهنم به این سوالات پاسخ می‌دادم

یه جرقه خورد تو ذهنمو گفتم بیا اصلا یه کاری انجام بده، با دید محصولی بهش نگاه کن

فکر کن قراره یه محصول طراحی کنی چیکار می‌کنی؟

همین ذهنیت کافی بود تا چندتا سوال دیگه بوجود بیاد

البته خوشحال شدم این سوالات ایجاد شدند چون می‌دونستم اگر سوالی باشه جوابی هم خواهد بود و سریعتر به نتیجه می‌رسم

بعد از تمامی این سوال و جواب‌ها که تقریبا همشون رو آوردم روی کاغذ به این فرآیند رسیدم و در واقع نمونه اول یا MVP رو اجرا کردم :

قدم اول - لیست کردن عنوان کتاب‌ها

اسم کتاب‌هایی که داشتم رو توی یه شیت گوگل درایو نوشتم تا اگر کسی لیست رو خواست براحتی بتونم از طریق یه جی‌میل بتونم باهاشون به اشتراک بزارم که توی این مرحله اسم نویسنده و ناشر رو هم به این شیت اضافه کردم که افراد بتونن با فیلتر کردن ناشر سریعتر به کتابی که می‌خوان برسن .

قدم دوم - تعیین زمان مطالعه

در قدم دوم برای هر کتاب با توجه به تعداد صفحات و البته محتوایی که داره زمان مطالعه مشخص کردم و توی یه ستون از همون شیت درایو وارد کردم.

این کار با دو هدف انجام شد. یکی اینکه افراد مدت زمانی که کتاب در اختیارشون هست رو بدونن که همین محدودیت باعث میشه مطالعه رو به تاخیر نیدازند و یه حورایی تنبلی نکنن برای کتاب خوندن و از طرفی هم افراد دیگه‌ای اگر کتابی رو خواستند که در حال مطالعه هست رو بدونن کی می‌تونن بهش دسترسی داشته باشند.

بعد از تحویل کتاب، در گوگل کلندر زمان رو ست میکنم و با همون ایمیلی که کتاب رو تحویل گرفته شیر میکنم که دقیقا از زمان برگردوندن کتاب مطلع باشه.

یک ستون دیگه هم اضافه کردم که مشخص می‌کنه الان کتاب دست چه کسی هستش.

قدم سوم - تعیین یه سری قانون برای همکتابشیم

طبیعتا برای اینکه فرآیند به بهترین شکل انجام بشه نیاز به یه سری قوانین داریم، قوانینی مثل :

هر نفر فقط یک کتاب در حال مطالعه می‌تونه داشته باشه

نوشتن در حاشیه کتاب ایرادی نداره و حتی می‌تونه به افرادی که بعد کتاب رو می‌خونن کمک کنه برای درک بهتر مطلب (البته نوشت فقط با مداد :) )

خسارتی در کار نیست، یعنی اگر به هر علتی کتاب دچار آسیب شد یا مفقود شد ایرادی نداره چون کسی که اهل خوندنه کتاب هست حواسش به این موارد هست و فقط یک اتفاق باعث میشه که اینجوری بشه و اتفاق هم پیش میاد دیگه و ایرادی نداره.

فعلا #همکتابشیم رو برای مشهد اجرا کردم و خودم کتاب‌ها رو تحویل میدم و تحویل می‌گیرم تا بعد از بررسی به یک سازوکار برای ارسال کتاب‌ها به شهرهای دیگه برسم.

قدم چهارم - تعریف کیف پول

هر نفر بعد از مطالعه کتاب به اختیار خودش بین 5 تا 9 هزارتومن به یه کیف پول واریز می‌کنه که وقتی مجموع این پول‌ها به عدد قابل توجهی برسه برای تهیه کتاب صرف میشه و اینجوری تعداد کتاب‌های این کتابخونه بیشتر میشه و فراد بیشتری می‌تونن به این جمع اضافه بشن.

قدم پنجم - تعیین مسیر

  • ارسال جی‌میل‌تون
  • اشتراک لیست در گوگل درایو
  • انتخاب کتاب
  • هماهنگی برای تحویل کتاب
  • اشتراک زمان تحویل در گوگل کلندر
  • هماهنگی برای تحویل مجدد
  • واریز مبلغ به کیف پول
  • بازگشت کتاب به کتابخونه و امکان سفارش مجدد
همکتابشیم
همکتابشیم


کلی دلیل و حرف دارم هنوز برای ماجرای همکتابشیم که الان دوران ام‌وی‌پی خودشو به سر میبره

ممنونم تا اینجا اومدید و خوندید

میتونید از طریق

اینستاگرام : hesamodinmoradi.ir

توئیتر : hesamodinmoradi

لینکدین :hesamodinmoradi

با هم در تماس باشید و جی‌میل‌تون رو برام ارسال کنید تا با هم همکتابشیم

j


کتابخوانیهمکتابشیمکتابنویسندگی
من یک دهه شصتی هستم که عطای مهندسی را به لقایش بخشیده و به دنبال علاقه هایش هست .خلق و بازاراریابی یک محتوا به من میگوید که هنوز زنده هستم .در حال آموزش، که بوقتش اظهار نظر خواهم کرد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید