صبح که از خواب پا شدم طبق معمول همیشه رفتم سراغ گوشی برای چک کردن اکانت های اینستاگرام و واتس آپ و تلگرام و توییتر و ...
دیدم همه جا پر شده از باز نشر یک خبر ، فقط و فقط یک خبر ، یک خبر شوکه کننده و حداقل برای من عجیب و غیر منتظره ...
بعضی از رسانه ها خبر از شهادت میدادند و برخی ها با عنوان کشته شدن
در هر صورت شاید بتوان گفت داغ ترین خبر سال ۹۸ هجری و ۲۰۲۰ میلادی امروز منتشر شد که کل دنیا را تحت تاثیر خودش قرار داده و الان که حدود ۱۲ ساعتی از انتشار خبر میگذره همچنان ترندهای اول مربوط به این قضیست .
خبر را بیشتر خواندم و رسانه های مختلفی را بررسی کردم .
از صفحه ترامپ که عامل اصلی این ماجرا بود که پرچم آمریکا رو منتشر کرده بود تا صفحه مقام اول ایران که خبر از انتقام سخت داده بود .
و شاید این دو صفحه حداکثر واکنش ممکن را نشان داده بودند به این ماجرا که خوب انتطار دیگری هم نمیتوان از این دو شخصیت داشت .
اما برای من ماجرا از آنجا جالب و البته ترسناک شد که واکنش های مختلف مردم ایران را میدیدم و میخواندم در رسانه های مختلف .
همین مردمی که بغل گوش یکدیگر در حال گذران زندگی هستیم .
ترسناک از این جهت که برخی که البته تعدادشان هم کم نبود به یکدیگر تبریک میگفتن و یا ابراز خوشحالی وصف ناپذیری داشتند از کشته شدن یک سردار ایرانی از مرگ هموطنشان .
دقیقا حسی مشابه با ماجرای آبانماه که برخی میگفتند حقشان بود کهکشته شدن .
واقعا ترسیدم ، ما را چه شده است که از مرگ یا کشته شدن هموطنمان که در حال دفاع بوده است نه جنگ افروزی خوشحال میشویم ؟
مگر ندیدیم که این ژنرال ایرانی چقدر در دور کردن داعش از مرزهای ایران تلاش کرد و موفق بود ؟
مگر ندیدیم که او در برقرای امنیت راهپیمایی عراق که تعداد ایرانی ها در ان کم نبود چقدر تاثیر گذار بود ؟
چرا فکر میکنیم که خون او تقاص کشته شدگان آبانماه است ؟
قطعا آبان ۹۸ نقطه تاریکی خواهد بود در تاریخ این مملکت که قلبهای بسیاری بدرد امدند و دلهای بسیار شکستند که هیچ کس پاسخگو نبود و نیست .
ولی آیا این میتواند دلیلی باشد برای خوشحالی کردن از این خبر که سردار ایرانی کشته شد ؟
نمیدانم ولی این خوشحالی ها و تبریک ها برای من با خود ترس بهمراه دارد که چرا ما اینگونه شده ایم ؟؟
چرا اگر فردی در شبکه اجتماعیش عکسی به پاس احترام از سردار منتشر کرده او را تهدید به آنفالو یا بلاک میکنیم ؟
آخر مگر باید غیر از این باشد ؟
آن هم برای فردی مثل قاسم سلیمانی که تمامی جناح های سیاسی برایش احترام قائل بودند و به تفکرات او تکیه میکردند .
باور کنیم که تنها دلخوشی ما در این مملکت همین نیمچه امنیتی است که با توجه به اتفاقات منطقه ای داریم و بس که همین را هم افرادی مثل این سردار بوجود آورده اند.
قصد من قهرمان سازی نیست ولی واقعا این موقعیت ، فرصتی نیست که با آن عقده گشایی های آبانماه را بکنیم .
ترس من از تعدد افکاریست که باید یکپارچه باشد در برابر چنین اتفاقی نه اینکه یکدیگر را سرزنش کنیم که چرا عکسی از آن فرد منتشر میکنیم .
در هر فرهنگی، در هر آیینی و در هر جامعه ای اگر این اتفاق بیفتد دل آن جامعه پر از افسوس ، از دست دادن آن فرد میشود .
نه اینکه به یکدیگر گل و شیرینی هایی در فضای مجازی بدهیم و تبریک بگوییم .
و ترس دیگر من از آن انتقامی خواهد بود که به ان وعده دادند، که نکند سرآغاز آتشی باشد که انبار باروتی بنام خاورمیانه برای منفجر شدن به ان نیاز دارد .
در هر صورت این خبر و این اتفاق پتانسیل به دردسر انداختن یک دنیا را دارد و اگر مدیریت نشود آتشی خواهد افروخت که دامنگیر همه دنیا خواهد شد .
حسام الدین مرادی