داستان کتاب خوندن من از اونجایی شروع شد که صمیمی ترین رفیقم، حتی میشه گفت ابجیم بهم گفت بارداره... الان 10 هفته شه، اندازه ی نخوده شایدم بزرگتر. من بهش میگم فرشته کوچولوی فرودینی من! سلام فرشته کوچولوی من انقدی خوشحالم که اومدی نمیتونم توصیفش کنم اینو بدون که تو خوشبخت ترینی چون قرار ی مامان صورتی و ی بابای مهربون داشته باشی دوستت دارم میخوام هرروز برات قصه بگم منتظر صدای من باش اولین فصل رو که براش فرستادم رفیقم گفت بی صبرانه منتظر فصل بعدیه. و بهم انگیزه و جسارت اینو داد که باهاتون این حس خوب رو شریک بشم.