وقتی به آن ادراک عقل و به آن نور دل دادی ، مصیبت حسین(ع) برایت سخت میشود و برایش گریه میکنی. اما کوفیان هم برای امام گریه میکردند! پس مشکل آنها چه بود؟ آنها تمام وجودشان برای حسین(ع) نبود؛ به نور، دل داده بودند ولی آن بقیه دنیوی را رها نکردهبودند.
لذا گریه بر امام حسین (ع) آغاز کار است نه همه کار.
آدم همه آن زیبایی ها و لذات دنیا را برای «خودش» میخواهد، آن زیباییها نقطه مقابل عقل هستند؛ در واقع نقطه مقابل عقل و آن نور ضعیف حق، «نفس خودمان» است. آن چیزی که سبب میشود ما در ظلمات قرار بگیریم و نوری نداشته باشیم، «خودمان» هستیم.
بزرگترین تاریکی، خودمان هستیم. همین خود طلبی بود که کوفیان را بیچاره کرد. فرق اهل کوفه با اهل شام این بود که آنها امام را میخواستند اما برای خودشان در حالیکه اهل شام اصلاً امام را نمیخواستند و از معاویه پیروی میکردند؛ اما تفاوت اصحاب حسین(ع) با همه آنها این بود آنها خودشان را برای امام میخواستند.
چرا تمرین نمیکنیم که خودمان را زیر پا بگذاریم؟ نه اینکه عزتمند نباشیم و عزت نفس را نادیده بگیریم بلکه باید نفس خودمان را نادیده بگیریم.
چرا انسانها حقایق عالم را نمیفهمند و فریب دنیا را میخورند و مشغول ظواهر دنیا هستند؟
پایه و اساس وجود انسان جهل است. جهلی که در مقابل عقل است نه علم. بی سواد و لاابالی هردو جاهل هستند اما بیسواد جاهل در مقابل علم ولی لاابالی جاهل در مقابل عقل است. انسان به خاطر بزرگ شدن ادراک دنیا در چشمش نمیتواند از ادراک ضعیف عقل (نور ضعیف وجود) خود بهره ببرد.
برای ورود به کانال پیامرسان تلگرام «هیأت متوسلین به چهارده معصوم(ع)» کلیک کنید.