هشدار: این نوشتار فقط انعکاسی از تجربیات نویسنده است و نویسنده هیچ ادعایی در زمینه درستی یا کاربرد حتمی موارد ذکر شده ندارد.
ولی خب از اون جایی که برای من جواب داده، ممکنه برای شما هم مفید باشه...
فکر میکنم همین که از نسل آدم باشی کافیه تا مطمئن باشیم یقینا تجربیات تلخی هم در زندگی داشتی یا خواهی داشت. تلخ هم میتونه با سخت، بحرانی، طاقت فرسا، مبهم و ... جایگزین شه! البته قرار نیست همشون رو تجربه کنیم، ولی خب وجود چندتایی از این موارد توی زندگیهامون خیلی طبیعیه.
قصد ندارم پیام انگیزشی بدم، ولی دوست دارم قدمهایی که برای من همیشه موثر بوده رو باهاتون به اشتراک بذارم.
سوال. موثر یعنی چی؟!
خب، موثر از نظر من یعنی راه کاری که هم باعث شده از اون حس خارج بشم و هم کمکم کرده به یک راه حل درست برای حل مشکل یا برون رفت از بحران برسم!
خیلی از ماها عادت داریم مشکلاتمون رو نادیده بگیریم تا برای خودشون حل بشن، من خیلی با این شیوه راحت نیستم. به نظر من هیچ مشکلی به خودی خود حل نمیشه، میشه گاهی بهش زمان داد تا راحتتر حل بشه، ولی در نهایت تویی که باید از پسش بر بیای، حتی اگر قرار باشه قضا و قدر، لطف الهی و یا کائنات بهت کمکت کنه بازم مسؤول به کار بست اون کمک تویی!
وقتی یک مشکل رو نادیده میگیریم از ذهنمون خارج نمیشه، بلکه فقط قایم میشه. هر چی بیشتر نادیده بگیریمش، عمیقتر فرو میره و بیرون آوردنش از اون اعماق سخت و سختتر میشه. اگر بخوام تند برم باید بگم گاهی ممکنه به این نتیجه برسیم که دیگه کار ما نیست و یه روانکاو میخوایم که ریشه اصلی رو پیدا کنه. پس "سوگواری رو جدی بگیرید" و نذارید مشکل تو وجودتون فرو بره!
اگر نیازه گریه کنید، اگر نیازه ناراحت باشید، اگر نیازه غر بزنید، اگر دوست دارید برید با تمام سرعت بدوید و در نهایت به هر شیوهای که بلدید و متناسب با حسی که دارید (غم، ترس، خشم یا ...) خودتون رو تخلیه کنید.
درسته که سوگواری خوبه، ولی بعضیا هم دیگه شورشو در میارن.
سوگواری یه حدی داره، نمیخوام زمان تعیین کنم، چون نمیدونم درگیر چه مشکلی هستید، ولی میدونم هر چیزی بالاخره یه انتهایی داره! اگه کنکورتو خراب کردی نهایتا یه هفته، اگه شکست عشقی خوردی نهایتا یه ماه، اگه عزیزی رو از دست دادی نهایتا یه سال و ...
موندن تو این مرحله خطرناکه واقعا! ممکنه علت حضور توی این مرحله رو فراموش کنیم و فقط از سوگواری برای خودمون لذت ببریم. ما قرار بود ذهنمون رو تخلیه و کمی آرومش کنیم، قرار نبود عادتش بدیم به این کار. پس یه انتهایی تعیین کنید و ناراحتی توی اون بازه زمانی رو برای خودتون منطقی بدونید.
یکی از بهترین کارهایی که میتونید برای عمیق نشدن فاز سوگواری انجام بدید مشغولیته. البته منظورم مشغولیتی خیلی شدید که نذاره ذهنتون کارش رو بکنه نیست، منظورم مشغولیت یدیه، مثلا رسیدگی به گلدونا یا باغچه خونه، شستن ظرفا، تمیز کردن خونه و یا حتی کارهایی که کمی شادترن و مخصوصا بهتون کمک میکنند توی جمع خانواده باشید، مثل پختن کیک، یه گردش خانوادگی، پیاده روی، بازی دسته جمعی(ترجیحا همراه با تحرک) و ... .
هشدار: گوشی، لپ تاپ و شبکههای اجتماعی به هیچ عنوان جایگزین کار با دست نیستند، چون در زمان نامناسب، دیتای اضافی وارد مغز میکنند!
این کارها نه تنها کمک زیادی به تخلیه هیجانات و آروم شدن ذهنتون میکنند، بلکه باعث میشن زیاد توی مود اکتیو مغز [Central Executive Network] قرار نگیرید و با شخم زدن مشکلتون هی بزرگترش نکنید!
اول مقاله اشاره کردم که دنبال یه شیوه موثرم، پس باید مشکل رو حل کنیم. خیلیهامون سه مرحله قبل رو خوب طی میکنیم، اما برای این بخش وقتی نمیذاریم. با این کار فقط شدت احساسمون نسبت به مشکل رو کم میکنیم و باهاش کنار میایم.
ولی آیا در صورت تکرار شدن اون شرایط حالمون پایدار میمونه؟ آیا داریم قدمهای درستی برمیداریم؟ آیا اشتباهاتمون رو تکرار نمیکنیم؟
خیلی مهمه که سعی کنیم دنبال مشکل اصلی بگردیم و از ریشه حلش کنیم، نه واسه این که حالمون خوب باشه، برای این که یه قدم به سمت بالا رشد کنیم و تبدیل به "من" بهتری بشیم.
میگن خانمها توضیح دادن رو دوست دارن، راست میگن. توضیح دادن خیلی کار جذابیه، نمیدونم چرا برای آقایون جذاب نیست! ولی یکی از مفیدترین تکنیکهای خانمها برای تخلیه هیجاناتشونه. البته من الان از این زاویه بهش نگاه نمیکنم.
حرف زدن بهتون کمک میکنه به مسأله موجود از ابعاد وسیعتری نگاه کنید. همین که مجبور باشید برای یکی دیگه توضیحش بدید مجبورتون میکنه که منطقیتر و دقیقتر بهش نگاه کنید. البته اگر الان گاردتون رو محکم بستید که من دوست ندارم با کسی درمورد مشکلاتم حرف بزنم باید بگم منم دوست ندارم. ولی حرف میزنم، با خودم!
"حرف زدن" به عنوان یک ابزار موثر به سه شیوه ممکنه:
هر کدوم از اینا که براتون ممکن باشه جوابه. منتها اگر میخواین مدل آخر رو پیاده کنین باید یه نکته مهم رو متذکر بشم،
واقعا با خودت حرف بزن
مثل شخصیت جذاب گلوم در ارباب حلقهها. البته نه در اون حد دوپاره و دیوونه، ولی خلاصه از جملات استفاده کنین و زبونتون رو بچرخونین.خیلی مهمه که مفاهیم تیکه تیکه و پراکندهای که توی مغز شناوره، به یه حلقه تسبیحی در بیان و معنا و مسیر پیدا کنند. با مغز و درون مغز صحبت نکنین، با زبون صحبت کنین و فرض کنین فردی هستین مستقل از مغزتون و قراره با مغزتون حرف بزنین!
یکی از جذابترین انیمیشنهایی که به نظرم آثار روانشناختی فوقالعاده بالایی داره Frozen هست. اگر این مجموعه زیبا رو دیده باشید میدونید که توی شماره دوم، شرایطی که السا و آنا باهاش درگیر بودن پر از عدم قطعیت بود و نمیشد تعیین کرد قدم بعدی چیه؟!
خیلی از مشکلاتی که واقعا توانایی از پا در آوردن رو دارن اونهایی هستند که ابهام شدیدی برامون ایجاد کردن و نمیدونیم باید چکار کنیم که به شرایط پایدار برسیم. حس میکنم این مسأله تا حدود زیادی محصول فضاییه که توش رشد کردیم، انتظار شفافیت بالا از همه چیز داریم!
زندگی کلا یک معماست و خیلی چیزها معلوم نیست، ما تنها وظیفهای که داریم اینه که مثل السا و آنا قدم درست بعدی رو برداریم، شاید جواب نگیریم، ولی بهترین کاری بود که میشد در اون شرایط انجام داد و هر اتفاقی افتاده باشه ما شرمنده خودمون نیستیم.
[البته اگر تو شرایطی هستید که مسیر پیش روتون کاملا شفافه لطفا درگیر این دو بند نشید، ولی بنا به تجربه میدونیم خیلی وقتا این طور نیست!]
گاهی باید زمان بدیم تا مه جاده کنار بره و دو راهیها رو بهتر ببینیم، ولی تا اون زمان فقط باید تلاش کنیم توی جاده بمونیم.
خب، تبریک میگم، اگر به این مرحله رسیدین یعنی مشکل رو تا حد خوبی حل کردید و یا حداقل سبک منفعلی در مقابلش نداشتید. حالا نوبت اینه که داستانتون رو بنویسید.
هر طور که راحتید، توی یه دفتر یادداشت، توی سررسیدتون و یا توی لپ تاپ ماجرای شکست(یا رویداد تلخ)، شیوهای که باهاش مواجه شدید و چیزهایی که یاد گرفتید رو یادداشت کنید. شاید این یادداشت مشابه همون فرایند تخلیه ذهن یا صحبت کردن با خود باشه، ولی کاربریش کمی متفاوته. این یادداشت برای چند سال دیگهست. زمانی که به هر دلیلی حس میکنید نیاز دارید خودتون رو مرور کنید. خوندن این یادداشتها بهتون یادآوری میکنه از چه شرایط سختی خارج شدید و باعث میشه اگر تو شرایط مشابهی هستید از خودتون خجالت بکشید و یادتون بیاد که باید چکار کنید. اگر هم تو شرایط خوبی هستید میتونه کمکتون کنه به خودتون و قدرتی درونیای که دارید افتخار کنید!
ممنونم که همراهیم کردید، امیدوارم چیزهایی که بیان کردم بتونه براتون مفید باشه. اگر نظری درمورد یادداشتم دارید و یا تجربیاتی در این زمینه دارید که حس میکنید میتونه برای من یا دیگران مفید باشه خوشحال میشم باهام به اشتراک بذارید.
با آرزوی دلی شاد و تنی سالم.