حتما شما هم در طول مدت زندگی ( حرفه ای / اجتماعی ) با این گونه افراد برخورد داشته اید . در زندگی اجتماعی و در برخورد با این افراد به راحتی می توانید با دوری گزینی و محدود کردن ارتباط موضوع را مدیریت کنید ولی زندگی حرفه ای به من نشان داده است در محیط کار به همین راحتی امکان دوری گزینی میسر نیست و به عنوان مدیر مجموعه نا دیده گرفتن این افراد تبعات عمیقی در فرهنگ سازمانی ایجاد خواهد کرد و در درازمدت، به اقتدار شما، اعتبار شما نزد کارکنان، و بهره وری و روحیه تیم شما آسیب می رساند.
در این نوشتار سعی خواهم کرد ابتدا به ریشه های اینکه اصولا چرا یک فرد ناراضی و شاکی می شود پرداخته و نهایتا راهکارهایی که در مواجه و اصلاح این افراد مفید هست را بیان کنیم .
در صورتیکه نگاه عمیق تری به زندگی و طرز تفکر این افراد بیاندازیم به نکات مشترکی خواهیم رسید که به نظر اینگونه افراد در اینگونه عادتها و طرز فکر مشابه هم هستند که شاید بشود از آنها به عنوان ریشه های مشترک تبدیل افراد به یک فرد همیشه شاکی نام ببریم که در زیر به آنها اشاره خواهد کرد :
1- مقایسه
یکی از مضرترین و مخربترین عادتهایی که در شکل گیری اینگونه افراد نقش پررنگی ایفا می کند مقایسه دایمی خود با دیگران از جنبه های مختلف زندگی و کار اعم از حقوق – ماشین – خانه و... می باشد . مقایسه به تدریج باعث از بین رفتن اعتماد به نفس در شخص و ایجاد احساسات منفی خواهد شد .
متیو مک کانهی ( بازیگر ) : دلیل عدم امنیت درونی ما این است که به اشتباه پشت صحنه زندگی خود را با صحنه نمایش دیگران مقایسه می کنیم .
2- برندینگ شخصی :
بعضی افراد معترض بودن و ایستادن در مقابل تصمیمات سازمانی را برای خود به عنوان برند شخصی و خصوصیاتی قلمداد می کنند که می تواند باعث ایجاد چهره ای پیشرو و حتی جنجالی برایشان شود . غافل از اینکه وقتی تبدیل به عادت می شود از جنبه ظاهری خارج در ناخودآگاه شخص ایجاد حس منفی ممتد خواهد کرد .
3- تمرکز بر جزئیات منفی
توجه صرف به جنبه های منفی کار , زندگی و محل کار به جز ایجاد حس نارضایتی دست آورد دیگری نخواهد داشت . بدبینی حس غالب افرادی است که توجهشان فقط به جنبه های منفی زندگی و کارشان هست و از بین بردن لذت شخصی از تبعات میان مدت این عادت خواهد بود
4- کمال گرایی افراطی
عدم خود شناسی کافی و آگاهی از توانمندی ها و شرایط واقعی زندگی و کار منجر خواهد شد به اینکه شخص از خود انتظاراتی فراتر از توانمندی ها و نهایتا عدم کسب نتایج عالی باعث از بین رفتن اعتماد به نفس و کاهش تدریجی لذت از کار و زندگی و احساس عدم خوشبختی در شخص خواهد شد
5- غرق شدن در گذشته
یادآوری شکست ها و تلخی های گذشته همیشه دردآور هست غرق شدن در گذشته و فکر کردن در مورد فرصت های از دست رفته گذشته یا بی عدالتی های و ... علاوه بر ایجاد حس منفی باعث از دست رفتن فرصت های حال حاضر شخص نیز خواهد شد که نهایتا جز عمیق تر کردن حس نارضایتی دست آورد دیگری نخواهد داشت .
به جز موارد فوق الذکر میتوان به نکات دیگری هم اشاره کرد که از قبیل معاشرت با افراد منفی باف , خود محور پنداری در هر رویدادی و... که مطالعه در آن موارد نیز می تواند مفید باشد .
حال به این بپردازیم که در مواجهه با این افراد به عنوان یک مدیر چگونه باید برخورد کنیم :
همیشه باید به خاطر بسپاریم که نحوه برخورد با این افراد به سرعت می تواند به بدتر شدن اوضاع بیانجامد بنابراین ظرافت برخورد حتما مدنظر قرار گیرد ضمن اینکه عدم برخورد منظقی و کلا چشم پوشی نیز می تواند به منفی تر شدن جو سازمان بیانجامد پس حتما باید به نحو مناسب نسبت به اصلاح این افراد اقدام شود سعی نکنید آنها را به هر نحوی راضی کنید با انجام این کار شما یک سابقه بد ایجاد خواهید کرد. شما فقط با تلاش برای جلب نظر آنها رفتار منفی آنها را مشروع می کنید.
1- شناسایی این افراد را در پروسه مصاحبه استخدامی خود قرار دهید
باتوجه به تبعات مخربی که اینگونه افراد در فرهنگ سازمانی به جای می گذارند بهتر است ضمن تبیین شاخصه های رفتاری اینگونه افراد سعی در شناسایی انها در پروسه مصاحبه استخدامی داشته و از ورود این افراد به سازمان جلوگیری کنید .
2- دریابید در ذهن آنها چه می گذرد :
با پرسیدن سوالات مشخص سعی کنید تا بدانید دقیقا در ذهن این افراد چه می گذرد و اگر موضوع خیلی مهم و مشکل سازی وجود دارد سعی کنید بصورت خصوصی با انها صحبت کنید به جای نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت دیگران، باید با احتیاط و تمرکز روی چراییِ مشکل به وجود آمده و راه حل های احتمالی آن به آنها نزدیک شوید تا کمک کنید دیگر مرتکب چنین اشتباهی نشوند.
3- تحت هیچ عنوان توهین نکنید
هیچگاه توهین نکنید. عملکرد او هر چقدر هم که بد بوده باشد، توهین به او هیچ توجیهی نخواهد داشت. اگر هدف شما از صحبت کردن با او، فهم اتفاق روی داده و رسیدن به یک نتیجه ی مثبت است، توهین هیچ وقت راه مناسبی برای این کار نیست.
4- صریح و بی پرده با آنها صحبت کنید
صحبت درست , دقیق و بی پرده و بدون کنایه همواره می تواند در اقناع افراد سرسخت و شاکی میسر باشد باید به یاد داشته باشیم که صحبت با این افراد نباید جنبه نصیحت به خود بگیرد . بهتر است با کارمندی که معمولاً شاکی است، گفتگوی سازنده داشته باشید. هنگامی که با آنها صحبت می کنید، در مورد رفتارهای منفی (مثلاً مواردی از ناله کردن یا شکایت بدون دلیل) که نیاز به تغییر دارند، بی پرده باشید
5- یک سیستم رسیدگی به شکایات ایجاد کنید
در صورت داشتن شکایت، کارمندان خود را از روند مناسب رسیدگی به شکایات مطلع کنید. آنها را تشویق کنید تا به شما نزدیک شوند تا در مورد هر موضوعی که ممکن است در محل کار با آن مواجه هستند، صحبت کنند.
6- مسئولیت تصمیمات خود را بر عهده بگیرید
هیچگاه مسئولیت تصمیمات را بر عهده اشخاص دیگر نیندازید این مساله فقط منجر به طولانی شدن مساله و ایجاد حس عدم اعتماد و اطمینان در زیر دست خواهد کرد .
7- قابل دسترس بودن را با قاطعیت متعادل کنید
خوب است که با کارکنان خود ارتباط برقرار کنید. آنها باید بدانند که اگر در محل کار مشکلی داشتند می توانند با شما صحبت کنند و به شما برای حل این موضوع اعتماد کنند. اما آنها همچنین باید بدانند که رفتارهای منفی مانند غیبت، قلدری، شکایت، دعوا با همکاران، بد دهنی به مدیریت قابل تحمل نخواهد.
8- برخورد کردن با رفتار نه با افراد
مدیر سازمان باید روی رفتار افراد تمرکز کند نه اینکه با آنها بحث و جدل کند زیرا برای حل مشکلات باید هدف نهایی پیدا کردن راه حل باشد نه برنده شدن، برای مثال باید به جای اینکه به کارمندی که دیر به محل کار خود می رسد بگویید که شما همیشه دیر به محل کار خود می رسید باید بگویید من به کارمندانی نیاز دارم که به موقع در محل کار خود حاضر شوند
9- در هر شرایطی وظیفه خود را انجام دهید
مدیر خوب همیشه باید اعمال خود را طبق واقعیت های صورت گرفته انجام دهد نه بر اساس غیبت ها و شایعات دیگر کارکنان ،شخصی که از دیگر کارکنان بدگویی می کند خود او نیز جز افرادی است که برای سازمان مشکل آفرین می باشد