ویرگول
ورودثبت نام
حجت جعفری
حجت جعفریدانش آموخته هوش مصنوعی، مهندس نر‌م‌افزار و برنامه‌نویس، بازی ساز سابق
حجت جعفری
حجت جعفری
خواندن ۶ دقیقه·۲ روز پیش

شبکه‌های اجتماعی غیرمتمرکز و تأثیرات سیاسی آن

اینترنت از بدو تولد در پروژه‌ای تحت حمایت آژانس پروژه‌های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی آمریکا (DARPA) به عنوان یک شبکه توزیع شده و غیرمتمرکز طراحی شد. هدف اصلی این بود که سیستمی ایجاد شود که فاقد نقطه شکست مرکزی (Single Point of Failure) باشد، تا در شرایط بحرانی مانند حمله هسته‌ای، شبکه بتواند به انتقال پیام‌های نظامی ادامه دهد. این معماری، مبتنی بر مدل انتقال بسته‌های داده (Packet Switching) بود، برخلاف مدل مرسوم آن زمان که مداری (Circuit Switching) بود.

به همین دلیل، اینترنت از ابتدا فاقد مدیریت مرکزی بود. هیچ نقطه واحدی برای کنترل کل شبکه وجود نداشت و هر گره (Node) تنها مسئول ارتباط با گره‌های مجاور خود بود. در این طراحی، هر بسته داده (Data Packet) حاوی اطلاعات مبدأ، مقصد و توالی، به‌صورت مستقل در شبکه حرکت می‌کرد.
مسیریاب‌ها (Routers) این بسته‌ها را بر اساس جداول مسیریابی پویا، هدایت می‌کردند و هر بسته می‌توانست از مسیرهای مختلف و مجزایی عبور کند تا در مقصد نهایی، مجدداً به صورت اطلاعات اولیه سازماندهی مجدد (بازسازی) شود (Fragmentation and Reassembly).

این معماری توزیع‌شده نه‌تنها شبکه را مقاوم، پایدار و منعطف می‌کرد، بلکه امکان رشد و گسترش آسان اینترنت را نیز فراهم آورد. هر شبکه جدید می‌توانست بدون نیاز به تغییر در ساختار کلی، به اینترنت متصل شود. همین ویژگی باعث شد اینترنت به‌سرعت از یک پروژه نظامی به یک شبکه دانشگاهی و سپس به یک زیرساخت جهانی تبدیل شود.

از جنبه اجتماعی، این معماری غیرمتمرکز، قدرت بیان بی‌سابقه‌ای به کاربران می‌داد. هر فرد یا نهادی می‌توانست بدون نیاز به اخذ مجوز از یک مرجع مرکزی، اطلاعات خود را منتشر کند. این امر به تضارب آراء، چندصدایی و شکوفایی خلاقیت کمک شایانی کرد و اینترنت را به یک عرصه دموکراتیک برای تبادل ایده تبدیل نمود.

اما چالش جدید: سردرگمی در اقیانوس اطلاعات

همین توزیع‌شدگی و آزادی، به‌مرور یک مشکل اساسی ایجاد کرد: سازمان‌دهی و دسترسی به اطلاعات.
با رشد نمایی تعداد وب‌سایت‌ها، یافتن محتوای موردنظر بدون یک راهنما بسیار دشوار شد.
در سال‌های ابتدایی اینترنت، کاربران برای دسترسی به اطلاعات مجبور بودند آدرس دقیق سایت‌ها را بدانند یا از فهرست‌های ساده‌ای استفاده کنند که توسط افراد یا گروه‌های کوچک تهیه می‌شد.
ابتدا دایرکتوری‌های دستی (مانند یاهو!) و سپس موتورهای جستجوی مبتنی بر خزنده (Crawler-based) مانند گوگل پدید آمدند. این موتورها با فهرست‌کردن خودکار صفحات وب و رتبه‌بندی آنها، انقلابی در سهولت دسترسی به اطلاعات ایجاد کردند.

تمرکز جدید: قدرت در دستان الگوریتم‌ها

این سادگی و کارایی، اما هزینه‌ای داشت: تمرکز قدرت اطلاعاتی.
به دلیل حجم بسیار بالای اطلاعات موجود در اینترنت، هیچ موتور جستجویی نمی‌تواند همه نتایج مرتبط را نمایش دهد برای همین مجبور به فیلتر، پالایش و رتبه‌بندی اطلاعات بر اساس الگوریتم‌های پیچیده شدند. کاربران عمدتاً فقط "نوک کوه یخ" (صفحات اول نتایج جستجو) را می‌بینند. این امر، «دروازه‌بانی اطلاعات (Gatekeeping)» را از حالت غیر متمرکز اولیه خارج کرد و آن را به دست چند شرکت قدرتمند (مثل گوگل) سپرد. این الگوریتم‌ها و شرکت‌ها هستند که تعیین می‌کنند چه محتوایی دیده شود و چه محتوایی عملاً پنهان بماند.

تبدیل به ابزار قدرت: دستکاری افکار عمومی

در یک دنیای ایده‌آل، شاید این مسئله چندان خطرناک به نظر نرسد؛ اما هنگامی که انگیزه‌های سیاسی، اقتصادی یا ایدئولوژیک وارد میدان شوند، این دروازه‌بانی تبدیل به ابزاری فوق‌العاده قدرتمند می‌شود. امکان دستکاری نتایج جستجو (Search Engine Manipulation)، سانسور پنهان، اولویت‌دهی به برخی دیدگاه‌ها و حذف دیگران، به راحتی می‌تواند ادراک عمومی، جهت‌گیری افکار و حتی نتایج انتخابات را تحت تأثیر قرار دهد. این کنترل نامرئی، حتی با استانداردهای دموکراسی‌های لیبرال که بر تنوع آراء و دسترسی آزاد به اطلاعات تأکید دارند، در تضاد است.

تمرکز مضاعف: ظهور ابرپلتفرم‌های رسانه‌ای

این روند تمرکز، تنها به موتورهای جستجو محدود نشد. ظهور شبکه‌های اجتماعی متمرکز مانند فیسبوک، اینستاگرام، توییتر و تیک‌تاک، لایه دیگری از کنترل را افزود. این پلتفرم‌ها نه تنها گردآورنده عظیم داده‌های شخصی هستند، بلکه با الگوریتم‌های فید خبری، واقعیت‌های اجتماعی کاربران را نیز می‌سازند. قدرت یک شرکت در حذف حساب‌ها، اولویت‌دهی به محتوا، تنظیم دستورکارهای عمومی (Setting the Agenda) و تاثیرگذاری بر افکار عمومی در مقیاس جهانی، بی‌سابقه است. این وضعیت، تضاد آشکاری با روح غیرمتمرکز و مقاوم اولیه اینترنت دارد و آن را به سمت یک ساختار الیگارشیک اطلاعاتی سوق داده است.

سلاح‌سازی همه چیز

یکی از شرایط اولیه دستکاری ذهن ایزوله کردن فرد از اطلاعات متنوع و قرار دادن او در معرض پیام‌های تکرارشونده و یکسویه است. الگوریتم‌های متمرکز پلتفرم‌هایی مانند فیسبوک، یوتیوب و تیک‌تاک دقیقاً همین کار را می‌کنند: آنها کاربر را در "حباب فیلتر" (Filter Bubble) یا "حلقه بازخورد تشدیدی" (Echo Chamber) قرار می‌دهند، جایی که تنها اطلاعاتی مطابق با عقاید پیشین او نمایش داده می‌شود. این امر به تدریج ادراک فرد از واقعیت را تحریف کرده، او را نسبت به دیدگاه‌های مخالف نابینا کرده و توانایی تفکر مستقل و انتقادی را از بین می‌برد. جامعه به مجموعه‌ای از قبایل اطلاعاتی تقسیم می‌شود که هرکدام "واقعیت" خاص خود را دارند.

الگوریتم‌ها به خوبی می‌دانند که محتوای احساس‌برانگیز، به‌ویژه محتوای ترس‌آور یا خشم‌آلود، بیشترین تعامل را ایجاد می‌کند. در نتیجه، کاربران به طور سیستماتیک در معرض جریان مداومی از اخبار منفی، درگیری‌های اجتماعی و محتوای تحریک‌کننده قرار می‌گیرند. حفظ افراد در حالت اضطراب و ترس دائمی، آنها را مستعد پذیرش راه‌حل‌های ساده‌انگارانه و پیروی از رهبران قدرتمند می‌کند. این یک مکانیسم کلاسیک برای تضعیف مقاومت روانی جامعه است.

راه‌حل‌های آینده: بازگشت به ریشه‌ها؟

برای مقابله با این تمرکزگرایی افراطی و خطرات آن برای آزادی بیان و تنوع فکری، جنبش‌هایی شکل گرفته‌اند که خواستار بازتعریف معماری فضای مجازی هستند. مهم‌ترین این ایده‌ها، شبکه‌های اجتماعی غیرمتمرکز و فدریشن (Federation) است که نمونه برجسته آن فدیورس (Fediverse) است.

فدیورس ترکیبی از دو واژه Federation (فدراسیون) و Universe (جهان) است و به مجموعه‌ای از سرویس‌ها و پلتفرم‌های اجتماعی گفته می‌شود که به‌صورت مستقل اما قابل‌ارتباط با یکدیگر فعالیت می‌کنند. برخلاف شبکه‌های اجتماعی متمرکز که تحت کنترل یک شرکت واحد هستند، فدیورس از تعداد زیادی سرور مستقل (Instance) تشکیل شده است که هر کدام می‌توانند قوانین، سیاست‌های محتوایی و مدل مدیریتی خاص خود را داشته باشند.

این ارتباط میان سرورها معمولاً از طریق پروتکل‌های باز و استاندارد انجام می‌شود؛ مهم‌ترین آن‌ها ActivityPub است. ActivityPub یک پروتکل غیرمتمرکز است که امکان انتشار، دنبال‌کردن، لایک کردن و تعامل با محتوا را میان سرورهای مختلف فراهم می‌کند، بدون آنکه نیاز به یک نهاد مرکزی وجود داشته باشد.

در مدل فدیورس:

  • هیچ سرور مرکزی واحدی وجود ندارد. هر کاربر یا جامعه می‌تواند سرور (Instance) خود را راه‌اندازی کند (مانند Mastodon برای میکروبلاگینگ به جای توییتر).

  • این سرورهای مستقل می‌توانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند (Federate) و کاربران سرورهای مختلف قادر به تعامل با هم باشند.

  • قوانین و سیاست‌های محتوایی توسط هر سرور به صورت مستقل تعیین می‌شود.

  • کاربر در صورت عدم رضایت از سرور خود، می‌تواند با حفظ دنبال‌کنندگان و داده‌هایش، به سرور دیگری مهاجرت کند.

یکی از مهم‌ترین مزایای فدیورس، بازگرداندن کنترل شبکه به کاربران و جوامع محلی است. به‌جای آنکه یک شرکت بزرگ تصمیم بگیرد چه محتوایی مجاز است یا چه چیزی دیده شود، این تصمیم‌ها به‌صورت توزیع‌شده و محلی اتخاذ می‌شوند. اگرچه چالش‌هایی مانند کاربرپسندی کمتر، مقیاس‌پذیری و مقابله با محتوای مضر در این مدل وجود دارد، اما راهی امیدوارکننده برای احیای اصول اولیه اینترنت یعنی توزیع‌شدگی، مقاومت و کنترل کاربر بر داده و تجربه خود به شمار می‌رود. آینده اینترنت ممکن است در یک تعادل جدید بین کارایی سیستم‌های متمرکز و آزادی و انعطاف سیستم‌های غیرمتمرکز شکل بگیرد.

مثال‌ها

برای مثال، Mastodon یک شبکه اجتماعی متن‌محور شبیه توییتر است که هر سرور آن توسط یک فرد یا جامعه مستقل اداره می‌شود و قوانین و سیاست‌های محتوایی مخصوص به خود را دارد. کاربران می‌توانند سرور مناسب خود را انتخاب کنند یا حتی سرور شخصی راه‌اندازی کنند، بدون آنکه ارتباطشان با کل شبکه قطع شود.

Pixelfed نمونه‌ای دیگر از فدیورس است که عملکردی مشابه اینستاگرام دارد، اما بدون الگوریتم‌های متمرکز، تبلیغات و جمع‌آوری گسترده داده‌های کاربران. تصاویر منتشرشده در Pixelfed می‌توانند در سراسر فدیورس دیده شوند و با کاربران پلتفرم‌های دیگر تعامل داشته باشند.

این نمونه‌ها نشان می‌دهند که فدیورس تلاشی عملی برای بازگرداندن اینترنت به ماهیت توزیع‌شده خود است؛ جایی که کنترل اطلاعات به‌جای شرکت‌های بزرگ، در دست کاربران و جوامع محلی قرار می‌گیرد.

برای اطلاعات بیشتر در مورد فدیورس‌ها این مقاله را نیز می‌توانید مطالعه کنید.

شبکه‌های اجتماعیاینترنتاینستاگرامهوش مصنوعیسیاست
۰
۰
حجت جعفری
حجت جعفری
دانش آموخته هوش مصنوعی، مهندس نر‌م‌افزار و برنامه‌نویس، بازی ساز سابق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید