تله #استحقاق
تازه وارد پروژه شده و گفتگوهای مفصلی رو در باب برنامهریزی #مشارکتی با مدیران آغاز کرده بودم.
چند برنامه رو هم به شکل مشارکتی و #داوطلبانه در کاراکاس راه انداخته و امیدوار بودم، که سایر پروژهها هم از این رویکرد استقبال کنند.
یکی از مدیران، در همان اوایل ورودم، مرا برای یکی از بزرگترین مهمانیهای پروژهاش دعوت کرد.
یک جشن شبانه باشکوه، در محوطه سایت پروژه با نورآرایی، آتشبازی، چیدمان زیبا، پذیرایی مفصل، اجرای موسیقی محلی و ... تقریبا هیچ چیزی کم نداشت. همه چیز خوب بود.
البته مدتها بود که از آخرین شادی جمعی در آن پروژه شبیه به سایر پروژههای ونزوئلا میگذشت. همکاران زیادی هم از این موضوع دلخور بودند.
اینبار اما به نظر میرسید، کمی انگیزههای "ما میتوانیم" و حتی "خودمان بهتر هم میتوانیم" در برپایی اون جشن باشکوه بیتاثیر نبودند.
جشنی که توسط مدیریت و به شکل وظیفهای توسط واحد اداری طراحی و تدارک دیده شده بود.
یکی از همکاران که حواسش به روند تغییرات بود کنارم قرار گرفت و گفت، علی خوب شد تو هستی که ما بتونیم همچین جشنی رو تجربه کنیم. گفتم من که کاری نکردم. منم مثل شما مهمونم. در جواب گفت نه، حضور تو بیتاثیر در اجرای این برنامه نبوده. با خودم گفتم خوبه اگه حداقل حضور #بی_عمل من هم کمک کنه که یکم بیشتر به آدما و همکاران توجه کنیم.
همه چیز خوب پیش میرفت و من هم در حال لذت بردن از اون ضیافت زیبا.
دور میز شام به اتفاق مدیر پروژه مشغول گپ و گفت بودیم که یکی از همکاران که چشماش چندین دقیقه بود به دنبال یک خدمتکار میگشت با عصبانیت و گلایهی تندی در اون حد که مدیر پروژه هم توی ذوقش بخوره گفت:
"اَه!!! یکی نیست یه لیوان آب دست آدم بده این چه جشنیه؟!
آب توی گلوم خشک شد، شاید به جای مدیری که اون همه زحمت کشیده بود تا محیط سایت رو مهیای چنین ضیافتی کنه.
میدونم که چقدر این کار انرژی میبره و چقدر سخته شنیدن همچین حرفی فقط بخاطر تاخیر در تامین آب آشامیدنی سرمیز.
حرف خاصی اون شب بینمون رد و بدل نشد ولی بعدا که در مورد اون اتفاق و نظایرِ اون واکنش باهم صحبت کردیم، هر دو با وجود چنین شواهد و مثالهایی قبول کردیم که برنامه گذاشتن #برای_آدمها چه تمایزی با برنامه گذاشتن #با_آدمها داره.
و انصافا چیزی کمتر از یکسال ازون واقعه نگذشت که شاهد بهترین برنامههای مشارکتی با کمترین #هزینهی ممکن و بیشترین #رضایت در اون پروژه بودیم.
و این اتفاق فقط با درایت و حمایت همون مدیر امکانپذیر شد.