نسرین سلیمانی·۱ ماه پیششبی که صبح نمیشدهرتکهی وجودم داشت به چیزی فکر میکرد و مشغول انجام کاری بود و دیگر توانی برای جمعکردن تکههای وجودم نداشتم. حتی از جمع کردم تکههایم وحشت
پانتهآ·۲ ماه پیشدیوارِ توقعاتنگاهی به اطراف میاندازم. به دیوار مدور و بی پنجرهای که در منظمترین حالت ممکن، آجر به آجر ساختهام خیره میشوم.چند روزی است تنفسهایم سطح…
فاطمه راجی·۶ ماه پیشمهربانی یا مهرطلبیدر جایی تفاوت افراد مهرطلب با مهربان رو دیده بودم که خیلی برام جالب بود:افراد مهرطلب از 4 اصل پیروی میکنند:1) اجبار: من این رو برات تهیه می…
زئوس؛ خدای خدایان·۱ سال پیشجیبی خالی از فندق و پستههمهْ از خوشیهای بسیاری که در این سالها انتظارم را میکشند گفتهاند و میگویند.از لذت زندگی دانشجویی و تجارب به یاد ماندنیای که پیش رویم…
افرا مهرائی صدق·۱ سال پیشتو به من آموختیتو به من آموختی: نباید از مردم توقع زیادی داشته باشم. توقع داشتن از دیگران برای خودم سم است. من سم را میخورم به این امید که دیگری مسموم شود…
سید حسین موسوی·۳ سال پیشانتظارمو برای همیشه از آدما آوردم پایین!هیچوقت تا حالا اینقدر نسبت به همه چیز واقع بین نبودم و خدا رو شکر میکنم که به هیچکسی اعتماد نمیکنم اعتماد اولین قدم برای ضربه خوردنه