تماشای روایت تصویری در اینستاگرام
https://www.instagram.com/tv/CCDCgG8jFBi/?igshid=1xv5i38g8lhch
بعد از ماجرای کلاغ میدون و تغییر قلمرو پیادهروی صبحگاهیام به میدون ۲۶ نارمک، با یک مرد میدون دیگه آشنا شدم.
عبدالله رستمی
سربهکار، تودار، کم حرف که با وجدان کاری کممثالی هر روز صبح به میدون ۲۶ رسیدگی میکنه. انقدر سربهکار که چندباری که سلام کردم تحویل خاصی نمیگرفت?
امروز دیگه طاقت نیاوردم.
کنار ساقههای گل رُز خم شده بود و در حین درآوردن فیلترهای سیگار از لای بوتهها دستش با خارهای گل رز زخمی شد.
رفتم جلو و سر صحبت رو با عبدالله باز کردم، ازش پرسیدم چرا انقدر بادقت و وجدان کار میکنه؟!
این سوالِ همهی این روزهای اخیرم بود؛
رمز دلبستگی این آدم به کارش چیه؟ این عملکرد حاصل مکانیزهای انگیزشی، ساختار و حقوق و مزایاست یا حاصل مدیریت عملکرد؟
یا برآمده از تعهد درونی؟
چیه دلیل این همه تعلق خاطر و دلبستگی؟!
در زمانهای که مدتهاست "بچه زرنگی" ارزش محسوب میشه، چطور میشه نسبت به کارمون انقدر متعهد و درگیر باشیم (اشاره به نوشته روی جعبه کارتونی؛ بچه زرنگش خوبه؟?)
ماجرای کلاغ میدون
https://vrgl.ir/NP5O0
ماجرای مرد میدون
https://vrgl.ir/5IQpR