ویرگول
ورودثبت نام
homeirav
homeirav
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

کرونا و سهم ما در بازآفرینی تعادل در زندگی

در یک مورد به کرونا گفتم دست‌ مریزاد!

بالاخره به همه ثابت شد که والا مرغ همسایه همچین غاز هم نیست. همه‌ مرغ‌های دنیا، ببخشید همه ابناء بشر در همه دنیا طبیعتی واحد دارند: همه‌شان انسانند و غریزه‌ای دارند به اسم نیروی حفظ بقا. کار این نیرو هم محافظت از آدمیزاد در برابر مرگ است. پس قبول کنیم این فقط ما ایرانی‌های به‌خیال خودمان بی‌فرهنگ نیستیم که هر تقی به توقی می‌خورد و بحران تازه‌ای از راه می‌رسد، حمله می‌کنیم به فروشگاه‌ها و هرچه دستمال‌ و ماکارونی و روغن و اسپری ضدعفونی و ماسک و دستکش است تاتاروار غارت می‌کنیم. همان اقوام چشم‌ومو‌کم‌رنگِ به‌قول خودمان متمدن و دموکراسی‌فهم هم در برابر بحران کرونا همین رفتار را نشان دادند به‌خدا.

من نه کارشناس علوم بهداشت و درمانم و نه جامعه‌شناس یا جغرافی‌دان و اقلیم‌شناس و ... ولی شخصاً دلم نمی‌خواهد شعور و نیروی خودبازیابنده جریان حیات را دست‌کم بگیرم. آنچه که خیلی قبل‌تر از حضور ما دوپایانِ مثلا همه‌چیزدان ِ واقعا همه‌چیزویران‌کُن بوده و هست و چه‌ بخواهیم، چه نخواهیم خواهد بود. با این همه بی‌اعتمادی و خشونت و نابرابری که راه انداخته‌ایم، شاید کرونا فرصتی را برای درنگ‌‌کردن ایجاد کرده. برای اینکه کمی متوقف شویم و ببینیم که داریم با خودمان،‌ زندگی و زمین و زمان چه‌کار می‌کنیم.

از لای اخبار بحران و آشوب، گاهی زمزمه‌هایی از هوشیاری می‌درخشد. در مصاحبه‌ای با عنوان صفحه‌ای سفید برای شروعی تازه با یک زن متخصص در پیش‌بینی روند‌ها به نام لی ادلکورت به قلم مارکوس فرز، ترجمه حسام امامی نکات جالبی خواندم. ادلکورت رکورد عظیم جهانی را در پی شیوع کرونا ناگزیر اما زمینه بازآفرینی ارزش‌های نوین بشر می‌داند. او با اشاره به پدیده «قرنطینه مصرف» و فرصتی که برای مصرف متعادل ایجاد می‌کند، تاکید می‌کند که بعد از کرونا به قوانین جدیدی نیاز داریم، الگوهای تازه‌ و طبیعی‌تری که خلاقیت، صنایع خانگی، اقتصاد تهاتری و بهره‌گیری از عناصر زیباشناسی و فرهنگی را برای ایجاد سبک متعادلی از زندگی در سطح زمین فراهم کنند.

یووال نوح هراری، نویسنده کتاب انسان خردمند، اخیرا راهکار اصلی را در بازگرداندن اعتماد بین مردم و دولت کشورها معرفی کرده است. از نظر هراری چالش اصلی در انسانیت رخ داده و راه چاره در همکاری‌های بین‌المللی و همگرایی انسان‌ها با یک‌دیگر است (+). او می‌گوید در بزرگترین بحران نسل حاضر، در دوراهی انتخاب قرار گرفته‌ایم. یا به مسیر نزاع و تک‌روی ادامه دهیم که نتیجه آن بدترشدن بحران است و یا در سایه توافق و همکاری جهانی بر آن غلبه کنیم (+). طرح جهانی که هراری آن را پیشنهاد می‌دهد شامل به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات موثق، همکاری در تولید و توزیع تجهیزات تشخیصی و درمانی، فرستادن کادر درمانی به مناطقی با شیوع بیشتر ویروس، ایجاد شبکه امنیت اقتصادی جهانی و نیز توافق جهانی برای کنترل سفرها است. در یک کلام هراری می‌خواهد این را بگوید: همکاری.

بشری که ما باشیم، در طی قرن‌ها واقعا پیشرفت‌ کرده‌ایم. دانش‌اندوزی کرده‌ایم و جهان را در تسخیر نیروی سیری‌ناپذیر غریزه معطوف به گریز از مرگ گرفته‌ایم. ولی خودمان هم خوب می‌دانیم که در معیاری به نام «خرد» هم‌چنان طفل بی‌دست‌وپایی هستیم. هیچ شکی نیست که برای ایجاد تعادل و عبور از هر بحران، مسیر غریزه همه چیز را بدتر می‌کند. دنیا را یک ویروس نانومتری که خرده‌پاره‌ای ژن تغییریافته با یک پوشش لیپیدی است تکان داده و ما هم‌چنان بی‌آنکه کمی درنگ کنیم و از نیروی عظیم خرد که همواره دراختیار ماست بهره ببریم، به فروشگاه‌ها حمله می‌کنیم؛ در خانه بمانیم یا نمانیم، ویروس وحشت و اضطراب و انفعال را به‌راحتی می‌پراکنیم و منتظر می‌مانیم که یا خود ویروس جوروپلاسش را جمع کند و گورش را گم کند و یا آن‌هایی که باعث‌وبانی همه این بدبختی‌ها بوده‌اند سرعقل بیایند و برای ما کاری کنند!

نیروی باشعور هستی با تکانه‌ای به نام کووید-۱۹ فرصت تازه‌ای را برای خردورزی و فراتررفتن از نیروی محدود و الکن غریزه به ما بخشیده: فرصت همدلی. که اتفاقا همین ما ایرانی‌های بدنام در جهان از خیلی ملل متمدن و بافرهنگ در آن جلوتریم و خود خبر نداریم! ما مدت‌هاست که چشم امیدمان را از دولت یا نیرویی مافوق خودمان که بیاید و کاری کند بسته‌ایم. ما در بحران‌های پی‌درپیِ همه این سال‌ها بارها طعم همدلی را چشیده‌ایم. دست هم را در هجوم سیل و زلزله و بیکاری و فقر گرفته‌ایم و باز خواهیم گرفت. اگر کمی به دوروبر خودمان نگاه کنیم، پیدا می‌کنیم خیلی از کسانی را که همه یا بخشی از زندگی خود را صرف همدلی و هم‌نوع‌پروری کرده‌اند و با وجود انواع مانع‌ها و سختی‌های مسیر هم‌چنان پیش می‌روند و زنجیره انسانی نوع‌دوستی و حمایت را محکم و وسیع می‌‌سازند.

من سهم خودم را در این همدلی پیوستن به همین آدم‌ها می‌دانم. درخانه‌ماندن این روزها فرصت درخشانی را به من داده تا بیشتر بخوانم و بنویسم و در مسیر رشد خودم قدم بردارم. حالا فرصت تازه‌‌تری برایم باز شده: شکرگزاری بابت حال خوبی که دارم با پیوستن به زنجیره‌ای از همدلی و حمایت انسانی.

انتخاب من برای گذر خردورزانه از این بحران و بازآفرینی تعادل در زندگی انسانی خودباوری و همدلی است.


همدلیهمکاریبحرانکرونامرغ همسایه
در جست‌وجوی زندگی، همین‌جا، همین حالا!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید