ویرگول
ورودثبت نام
hona abbasi
hona abbasi
hona abbasi
hona abbasi
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

زندگی چای است...

روزی دوستی بهم گفت:

کاش زندگی‌تو روی یه هدف متمرکز می‌کردی،

توی یه چیز عمیق می‌شدی و همون رو ادامه میدادی

حرفش درست بود...

ولی قصه‌ی زندگی من همیشه پر از تنوع و تجربه‌های مختلف بوده.

زندگی برای من مثل یه استکان چای کمر باریک و خوشرنگه؛

چایی که با طعم‌های مختلف می‌نوشمش و هر بار یه مزه‌ی جدید رو تجربه می‌کنم.

گاهی زندگی رو با بریدن پارچه‌ها،

کنار هم گذاشتنشون،

و دوختن لباسی که نمونه‌ش هیچ‌جا نیست، می‌گذرونم؛

مثل کوکی‌های خاص و خونگی که کنار چایی می‌خورم

و دلم نمی‌خواد چای تموم شه،

تا بتونم باز هم از اون کوکی‌ها بخورم.

گاهی استکان زندگی‌مو با نسیم خنک شب،

با آرامش مطالعه،

و نوشتن تو دل سکوت شب، طعم‌دار می‌کنم.

یه وقتایی هم با پختن کیک و درست کردن دسر و شیرینی،

زندگی برام طعم شیرین آب‌نبات‌های رنگی کنار چایی رو می گیره .

بعضی روزها با خوندن قانون‌های سخت فیزیک،

یا حفظ لغت‌های سنگین انگلیسی،

زندگی رو مثل شکلات تلخ کنار چای،

با یه طعم گس ولی عمیق، مزه‌مزه می‌کنم.

بعضی روزها، زندگی رو داغِ داغ هورت می‌کشم،

بی‌این‌که فرصت بدم خنک بشه؛

اون‌قدر داغ که گلو می‌سوزه، زبون پرز پرز می‌شه

مثل روزایی که از صبح تا شب

درگیر کار خونه و رسیدگی به بچه‌هامم

و نمی‌فهمم کی شب شده...

شبایی که از شدت خستگی، فقط می‌افتم و خوابم می‌بره.

من زندگی رو بارها و بارها با طعم‌ها و شکل‌های مختلف چشیدم.

درست یا غلطش رو نمی‌دونم،

ولی یه چیز رو خوب می‌دونم:

زندگی رو نباید سرد نوشید.

نباید بذاری از دهن بیفته،

نباید بذاری طعمش بی‌روح و بی‌رمق بشه.

#چای #زندگی #حال_خوب #دلنوشته

چایحال خوبزندگی
۰
۰
hona abbasi
hona abbasi
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید