شده تا حالا در یک رابطه عاطفی برای بدست آوردن مطالبهای از طرف مقابلتون کاری رو انجام بدید؛ ولی در مقابل، چیزی که انتظار داشتید رو دریافت نکنید؟ یا اگر کاری که از نظر شما لطف بوده؛ به مرور زمان تبدیل شده باشه به یه وظیفه؟
رفتارهای ما به دو بخش تقسیم میشن: اَبزاری و اِبرازی
رفتارهای اَبزاری: رفتارهایی هستند که ما انجامشون میدیم برای این که طرف مقابلمون رو ترغیب کنیم تا کاری که مورد رضایت ماست رو انجام بده یا نده. و اگر اون پیامدی که انتظار داریم؛ از رفتار طرف مقابلمون نبینیم، احساس غُبن میکنیم.
رفتارهای اِبرازی: رفتارهایی هستند که ما برای دلِ خودمون انجام میدیم.
در اینحالت درسته که ما داریم به اون طرف، یه سرویسی ارائه میدیم ( و اون از این سرویس بهره مند میشه ) ولی ما هم داریم احساس رضایت میکنیم. مثلاً برای طرف مقابلمون غذا درست میکنیم و اونم غذا رو میخوره، لذّت میبره و سیر میشه؛ امّا ما هم از اینکه اون لذت میبره؛ احساس لذّت میکنیم.
همکاران روانشناس من؛ در راستای حفظ یک رابطه، برای هر دوی این رفتارها اهمیت یکسانی قائل هستند.
اما اگر هدف ما رضایت از رابطه باشه، لذتبخشتر هست و از اون طرف؛ طرف مقابل هم این فرصت رو داره که بجای اینکه با انجام رفتارهای ابزاری، دِین خودش رو به شما ادا کنه؛ با انجام رفتارهای اِبرازی رابطه رو برای خودش رضایتبخش کنه. یعنی هر کسی داره زندگی خودشو میکنه و کار خودش رو انجام میده و از زندگیش لذت هم میبره و این انتظار هم از اون طرف وجود نداره که : حتماً در مقابل کاری که من کردم تو هم باید یه کاری انجام بدی؛ تا من خوشحال باشم.
حالا می خوام ذهن شما رو معطوف به یک سوال کنم:
شما تا کجا میتونید رفتارهای اَبزاریِ خودتون رو مدام انجام بدین؛ فقط به این خاطر که طرف مقابلتون رو در رابطه نگه دارید؟
مطمئنا بالاخره روزی به یک جایی میرسین که میگین " دیگه خسته شدم؛ دیگه نمیتونم؛ دیگه کششش رو ندارم"
حرفایی که تا حالا از دیگران، زیاد شنیدیم یا خودمون گفتیم.
شنیدین توی بعضی از رابطه ها، بعد از مدتی، یه نفرشون میگه " اون اوایل خیلی خوب بود؛ ولی الان عوض شده..."
این جمله؛ معنیش اینه که: اون اوایل برای به دست آوردن دل من رفتارهای اَبزاری زیادی رو انجام میداد؛ ولی الان که منو به دست آورده؛ رفتارهای اَبزاریش را گذاشته کنار...
اگرچه یه جاهایی؛ رفتارهای اَبزاری هم کاربرد دارن؛ ولی هرچقدر که میزان رفتارهای اِبرازی ما بیشتر باشد این رابطه برای ما شیرینتر و خوشآیندتر پیش میره و احساس رضایت بیشتری به دنبال داره.
پس بهتره درهر رابطهای که هستیم؛ به مرور زمان که رابطه، عمق بیشتری پیدا میکنه؛ ما هم در تعادلی از رفتارهای اَبزاری و اِبرازی پیش بریم؛ تا به بن بستی نرسیم که بعدا بگیم: " دیگه نمیتونم ادامه بدم..."
در حقیقت هر چه قدر ما رفتارهای اَبزاریمون بیشتر باشه؛ داریم توی اون رابطه اضافهکاری بیشتری میکنیم. و از تعادل رفتاری خارج شدیم.
به خاطر همینه که اگه در رابطه؛ اضافهکاری نکنید؛ اون طرف، با شما و خصوصیات اخلاقیتون، آشنا میشه و خود واقعیتون رو میشناسه و اگه بخواد با شما ادامه بده؛ می دونه که داره با چه کسی ادامه میده.
ولی اشتباهی که اتفاق میفته؛ اینه که ما در ابتدا؛ اضافهکاری میکنیم و خودمون رو اونجور که هست ابراز نمیکنیم؛ و رفتارهای اَبزاری از خودمون به نمایش میذاریم. طرف مقابلمون هم به اون رفتارهای ما خو میگیره؛ بعد ما یه جاهایی وقتی به اهدافمون رسیدیم، یا رسیدن به اون هدف رو دیگه اونقدر ارزشمند نمیدونیم؛ یا به هر دلیلی نمیتونیم اون کارها رو انجام بدیم؛ اون وقت میگن: این آدم عوض شده...
باید بدونیم که اگر ما آگاهانه این کار را بکنیم؛ به نوعی کلاهبرداری محسوب میشه و اگه ناآگاهانه این کار رو انجام بدیم، لازم هست؛ خودمون رو یه مقدار شماتت کنیم؛ چون قبل از خودشناسی یا یادگیریِ یک سری از مهارتها؛ تصمیم گرفتیم وارد رابطهای بشیم.
دقت کنید: مبادا از فردا تصمیم بگیرین که چون فلانی گفته: " رفتارهای اَبزاری انجام ندین" ؛ منم دیگه از این به بعد، کارهایی رو که قبلا انجام میدادم، انجام نمیدم. ما در رابطههامون، یه وظایف متقابلی نسبت به همدیگه داریم که باید اونها رو انجام بدیم. منظور ما وظایف معمول و متقابلمون نسبت به همدیگه نیست بلکه صحبت بر سر اضافهکاری هاست.
میتونین برای خوندن مطالب بیشتر، به اینستاگرام ما و یا مقالات زیر سر بزنین. ما رو هم از نظرات خودتون، مطلع کنین.
- هزار راه برای رسیدن به خوشبختی
درس هایی از خرید موبایل برای انتخاب همسر
« هومن عمویی »