شجاعت. این کلمه شاید یادآور افسانه های پریان و اساطیر باشد.
لیکن شجاعت یکی از ویژگی های اصلی رهبری است و ما بایستی این خصوصیت را داشته باشیم.
همانطور که پیتر دراکر نیز گفته است:
"در هر داستان موفقیت، شخصی را خواهید یافت که تصمیم شجاعانه ای گرفته است"
آیا لازم است ابرقهرمان باشیم؟ خیر، صرفاً سعی کنید که شجاعانه با حقیقت روبرو شوید. در ادامه، چند حیطه کلیدی از شجاعت را برای تمرین پیشنهاد می کنم.
شجاعت به معنی پذیرش واقعیت است
رهبران بایستی حقیقت را همانطور که هست بپذیرند و در دنیایی خیالی یا در دنیایی که ده سال پیش شرکت با آن روبرو بوده غرق نشوند. بسیار ساده می توان رویای کاخ هایی را در آسمان در سرپروراند و با خود خیال کرد که واقعیت، همان است.
تنها رهبرانی که به درستی حقیقت را می پذیرند می توانند دست به تغییر بزنند. این کار بعضاً دشوار بوده و نیاز به داشتن جسارت، تحمل شوک، رویارویی با واقعیت یا به اشتراک گذاشتن حقیقت دارد. با این وجود، تنها با داشتن یک باور مستحکم از واقعیت است که می توان دست به عمل و بهبود زد.
شجاعت تصحیح دیدگاه خود
وینستون چرچیل در جایی گفته است:
"شجاعت به معنی توانایی بیان باورهای خود است؛ البته شجاعت به معنی توانایی آرام گرفتن و گوش دادن به سخن دیگران نیز می باشد."
برخی اوقات به جای اینکه بر دیدگاه و ارزیابی خود اصرار کنیم، ما باید بدانیم که در چه مواردی نقش مان را به عنوان رهبر بد ایفا کرده ایم. خود من نیز مانند بسیاری دیگر بایستی دیدگاه خود را نسبت به بحران های پیش رویم تغییر می دادم. داشتن شجاعت تصحیح دیدگاه یک شخص و کسب داده ها و پیشرفت های جدید، یکی از کارهای کلیدی هر رهبر است.
شجاعت حفظ مسیر
با وجود گفته های فوق، گاهی اوقات بایستی مقابل انتقادات ایستاد و به مسیر خود ادامه داد. مسلماً نمی توانیم هر دفعه که شخصی به ما موردی منفی را گوشزد می کند، مسیرمان را تغییر دهیم.
به این منظور، لازم است بدانیم از چه کسی انتقاد و بازخورد را پذیرا باشیم. به طور کلی، به این نتیجه رسیده ام که گوش سپردن به انتقادات و بازخوردهای اشخاصی که خود من برای مشاوره انتخاب می کنم، تاثیر بسیار زیادی در حذف انتقادات و بازخوردهای بیهوده سایرین دارد (البته انجام این کار از گفتنش بسیار دشوارتر است، بخصوص در مورد رسانه های اجتماعی).
شجاعت داشتن تفکری متفاوت
زمانی که رهبران بزرگ با واقعیت روبرو می شوند و آن را می پذیرند، ایشان بایستی به اندازه کافی شجاعت دستکاری این واقعیت را داشته باشند، تا بتوانند به با یک بینش جسورانه که نمی تواند و نبایستی تغییر کند پا به جلو بگذارند و واقعیت فعلی را نپذیرفته و با ایجاد تغییر، دست به پیشرفت بزنند.
این کار نیاز به داشتن یک درک مستحکم از فرآیندها و ابزارآلات تفکر دارد. دو عنصر کلیدی در این رابطه تعریف می شود: داشتن یک فرآیند تولید دیدگاه مناسب و داشتن توانایی تفکر بر پایه اصول به اصطلاح اولیه.
شجاعت داشتن اختلاف نظرات سازنده
زمانی که دست به رهبری بزنید، با اختلاف نظرات زیادی روبرو خواهید شد. هرگاه اشخاص در کنار یکدیگر کار می کنند، احتمال بروز اختلاف همیشه وجود دارد. این رهبر است که بایستی مداخله کرده و سعی کند در کنار حل کردن مساله، اندکی پیشرفت نیز حاصل نماید. بدترین چیزی که شما می توانید به عنوان یک رهبر انجام دهید این است که سعی کنید همه را راضی نگه داشته و از اختلاف نظر دوری کنید. همانطور که جمبه ای معروف نیز می گوید "اگر می خواهید همه را راضی نگه دارید، لطفاً رهبر نشوید، بروید بستنی فروشی باز کنید."
شجاعت مخالفت و امتناع
در کنار موارد فوق، بسیار مهم است که برخی اوقات بگوییم "نه". می توانیم با ایده ها مخالفت یا از برخی درخواست ها و قرارهای ملاقات امتناع کنیم. همانطور که [درک سیورز] گفته است "هر کاری که می کنیم یا باید در حد موافقت صد در صد، یا مخالفت با آن باشد، بهتر است از بله گفتن های نصفه و نیمه خودداری کنیم."
با این وجود، در ادامه داشتن این جسارت، با مسئولیت توضیح دلیل مخالفت روبرو می شویم. بایستی مستقیماً پس از هر مخالفتی یا امتناعی که از خود نشان می دهیم، به دلیل آن اشاره کنیم. این امر برای پیشرفت اعضای تیم بسیار مهم است، چرا که ایشان از این طریق با شیوه رهبری و فرآیند تصمیم گیری شما آشنا می شوند.
شجاعت بیان خواسته ها
اشخاص زیادی تنها منتظر این هستند که فرصت ها به سراغشان بیاید. لیکن ما بایستی شجاعت بیان خواسته هایمان را داشته باشیم. به طور عادی همه با نظر ما مخالفت می کنند، بنابراین اگر خواسته های خود را برای سایرین مطرح نماییم، یا با همان مخالفت سابق روبرو می شویم ویا شاید بتوانیم تغییری ایجاد کنیم. شنیدن "نه" می تواند از نظر شخصی دردناک باشد، ولی در واقع، این کلمه تغییر خاصی در موقعیت سابق ایجاد نمی کند.
شجاعت پیشرفت دادن خود
جهت عملی کردن تمامی موارد فوق، یک فرد بایستی از مهارت سلف لیدرشیپ بسیار قدرتمندی برخوردار باشد. حصول این امر نیازمند داشتن شجاعت سلف لیدرشیپ است که بعضاً می تواند دشوارترین کاری باشد که هر رهبر انجام می دهد.
یکی از ابزار تمرین من در این زمینه، تصویرسازی ذهنی است. یک سناریو از موقعیت چالش برانگیز مدنظرتان در ذهن بسازید. سعی کنید عکس العمل های خود و اینکه چطور بایستی شجاعت داشته باشید را تصور و به آنها فکر کنید، تصور کنید چه چیزهایی ممکن است بگویید؟ چه عکس العملی ممکن است نسبت به دیگران نشان دهید؟ هرچه بیشتر این تمرین را انجام دهید، بیشتر قادر به حفظ شجاعت در دنیای واقعی خواهید بود.
موقعیت های بخصوص نیاز به شجاعت دارند: دلیر باشید
برخی از موارد فوق با یکدیگر تناقض دارند. بعضی از آنها نیاز به حفظ تعادل میان دیدگاه های مختلف به طور همزمان دارد. علت این امر به پیچیدگی و بعضاً دوگانگی و تناقض زندگی باز می گردد. وظیفه کلیدی رهبر، پذیرش دلیرانه این حقیقت و رویارویی با موقعیت ها در زمان بروزشان است.
شجاعت، خصوصیتی است که می توان آن را آموخت و توسعه داد. به شما پیشنهاد می کنم برای تمرین ماهیچه شجاعت خود، هر روز سعی کنید در بخش کوچکی از زندگی روزمره خود شجاع و جسور باشید.
زمان لازم را به رهبری دلیرانه اختصاص دهید، چرا که دنیا به رهبران شجاع نیاز دارد.