ویرگول
ورودثبت نام
A_B
A_B
خواندن ۱ دقیقه·۵ ماه پیش

شعر ۱۳ بیتی / نبرد سیاه و سفید


بِسمِ رَبِّ اِبلیس و آدَم ... به نام پروردگار ابلیس و آدم



درختان مداد و برگ ها شد کتاب
چگونه نویسم این حصن و ثواب؟

دل غرق دریای طوفان و این باد
رقص دو شمشیر چون عروس و داماد

پیرهن دریدن و زخم پیکر ها
چشم شیطان و یکی بر سرِ ما

کور گشت ز زخم و ما ز خون سر
خسته تکیه دادم به دیوار و در

در این جنگ تاریک چه آمد سرم؟
تیر و تیغ و آتش بر این پیکرم

تیر تیز شهوت و تیغ غضب
با چنان ظربتی شدم تشنه لب

غرور آتش و ریا شد یک تبر
جای زخم نیست و این جنگی برابر

ملائک سور شیپور و هِل می کشند
ذوالفقار و ذوالجناح را می دهند

با رَخش حسین و تیغ علوی
جانی تازه شد با ذکر یا علی

بدین اسب تاختن بر صورت حریف
حریفت منم ای سیرت کثیف

بدین اسب و دست تیغ را بچرخانم
این نجاست به جایش برسانم

چون ز او گذشتم نگاهش گرد شد
دو نیمش به راست و چپ افتاد و مُرد

دنیا سهل و آسان تر نشود
بجنگ این بازو قوی تر بشود


( وصف جنگ درونی شیطان و انسان بر سر تسلیم گناه یا بر خدا بَرَم پناه)

شیطانخداشعرشعر زیباغزل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید