یادمه که از حدود سن ۱۴ یا ۱۵ سالگی، به طور مداوم تو موتورهای جستجو، به ویژه گوگل، درحال تحقیق و تحلیل بودم. به قدری سایت های مختلفی رو تجربه کرده بودم که هر وقت وارد سایت یا اپلیکیشنی با تجربه کاربری(UX) ضعیف میشدم، به راحتی نقص هاش رو میفهمیدم. بعد از مدتی، بدون اینکه دانشی تو زمینه برنامه نویسی داشته باشم؛ میدونستم که میشه با برنامه نویسی، امکانی رو در یک مسیر سایت قرار داد و تغییراتی رو ایجاد کرد تا کاربرها، تجربه کاربری(UX) لذت بخشی داشته باشن. یه طورایی درک کرده بودم که با برنامه نویسی میشه اکثر کارها رو انجام داد و حتی آپولو هوا کرد...😅
سلام، من حسین بهادری هستم. بعد از ۶ ۷ سال آزمون و خطا تو تجربه کاربری، هنوز شاهد پلتفرم های مختلف با ایرادات یوایکسی(UX) فراوون هستم! حالا هم یکی از همون ایرادات که الان داشتم باهاش دست و پنجه نرم میکردم، دلیلی برای نوشتن این مقاله شد.
ادامه مقاله ادبیاتش به رسمی تغییر کرده و دیگه فرصت نیست که خودمونیش کنم. همش تقصیره CHAT GPT بود... شوخی کردم مقصر خودمم. به هر حال در جریان باشید.
اگر به تصویری که در ابتدا مقاله قرار داده ام توجه کرده باشید؛ در مودالی که باز شده است نوشته اند "برای تجربه بهتر وی پی ان را خاموش کنید" در صورتی که برای تجربه بهتر، باید از فناوری داکر(Docker) و ساختار لودبالنس(load balancing) استفاده کنند تا کاربرانی که درحال استفاده از فیلتر شکن(VPN) هستند به صورت سیستمی و اتوماتیک شناسایی شده و محتویات سایت از نزدیک ترین سرور به کاربران نمایش داده شود؛ به این شکل دیگر نیاز نیست کاربر را وادار به خاموش کردن وی پی ان، طی کردن مسیر اضافی(User Flow) و اتلاف وقت کنیم؛ همینطور موجب به افزایش نرخ پرش(Bounce rate) کاربر نیز نخواهیم شد.
طبق تجربیاتی که بنده در چندین استارتاپ داشته ام؛ اکثر پلتفرم هایی که مشکلاتی در تجربه کاربری دارند؛ دلیلش تنها عدم تجربه کافی شخصی است که ایده پردازی و طراحی تجربه کاربری را برعهده گرفته است. برای مثال در یک صرافی آنلاین شاهد این موضوع بودم که بنیان گذار صرافی بدون تجربه کافی شروع به طراحی اسکچ(Sketch) در کاغذ های A4 کرده و در نتیجه پس از 1 سال که محصول برنامه نویسی و لانچ شد، نسبت به اکثر رقبا، دارای یک رابط کاربری(UI) و تجربه کاربری(UX) به شدت پرچالش بود. در استارتاپی دیگر، شاهد این بوده ام که طراحی تجربه کاربری را به یک برنامه نویس فول استک سپرده بودند؛ آه! از خروجی آن که برایتان نگویم...
منطقا هر شخصی که باشد، وقتی مرورگر آن را باز کنید و وارد بوک مارک هایش شوید؛ مشاهده میکنید که +50 سایت مختلف را ذخیره کرده است. از +50 سایتی که ذخیره کرده است کافیست تنها 5 سایت با رابط کاربری(UI) و تجربه کاربری(UX) خلاقانه و مدرن پیدا کنید؛ با این عملکرد آن متوجه می شوید که تحقیقات مناسبی در موتورهای جست و جو انجام میدهد و یکی از معیار های کلیدی متخصص تجربه کاربری(UX) را دارد.
این معیار نشان دهنده آن است که فرد متخصص تجربه کاربری(UX) بار ها و بارها به دلایل مختلف وارد سایت هایی با UI/UX متفاوت شده است. صد ها سایت با UI/UX افتضاح و صد ها سایت با UI/UX مدرن و خلاقانه دیده است. این فرد حتی اگر با مبانی و ابزارهای ساده این حوزه آشنا نباشد؛ به راحتی میتواند یک محصول با UI/UX مدرن و خلاقانه طراحی کند تا تجربه ارزشمند از محصول برای کاربران ثبت شود.
به شخصه خوده بنده بوک مارک هایم +100 عدد است. از سایت های ساده دولتی با قدیمی ترین تکنولوژی ها و UI/UX افتضاح گرفته تا وب اپلیکیشن هایی که استارتاپشان در سال 2024 راه اندازی شده است و به شکلی مسیر کاربران(User Flow) را طراحی کرده اند که دل کندن از صفحاتش دشوار است! بهعنوان نمونه، اسکرینشاتی از بوکمارکهای مرورگر کروم خود را برایتان قرار میدهم.
هنگام تهیه اسکرینشات، گزینهای به نام "Show all bookmarks" را مشاهده کردم. تا کنون از این گزینه استفاده نکرده بودم زیرا نیاز به کلیک اضافی داشت؛ من معمولاً با استفاده از مودال، بهسرعت بوکمارکها را پیدا کرده و وارد میشدم. با این حال، بر روی گزینه "Show all bookmarks" کلیک کردم و در سمت راست صفحه، یک سایدبار برایم باز شد:
با مشاهده تصویر، خواهید دید که طی ۱۰ سال گذشته، از حدود سن ۱۵ سالگی تا کنون، تقریباً ۷۰ پوشه ایجاد کردهام. بر اساس تحلیل تصویر زیر، اگر در هر پوشه به طور میانگین ۵ بوکمارک وجود داشته باشد، به این معنی است که تا کنون حدود ۳۵۰ بوکمارک ایجاد کردهام.
از شما درخواستی دارم؛ لطفا در کامنت ها، پاسخ سوالات زیر را بدهید.
پ.ن یک: اگر جزو افرادی هستید که به طراحی تجربه کاربری (UX) علاقهمندید اما تاکنون آموزش ندیدهاید، توصیه میکنم حتماً از آموزشهای موجود در یوتیوب بهرهبرداری کنید و تا حد امکان از ابزارهای تحت وب مشابه فیگما، گوگل درایو، گوگل داکس و گوگل شیت استفاده نمایید.
پ.ن دو: در بسیاری از موارد، ذخیره تعداد زیادی بوکمارک به معنی مهارت بالا در تجربه کاربری نیست. برای ارزیابی مهارت واقعی، لازم است که فرد در تعاملات مورد بررسی قرار گیرد.
به جرئت میتوانم بگویم که یکی از مهم ترین معیار ها در طراحی تجربه کاربری، تفکر انتقادی است. اگر قصد دارید میزان مهارت یک فرد مدعی در طراحی تجربه کاربری(UX) را شناسایی کنید؛ کافیست از او چند سوال تحلیلی بپرسید و آن را به چالش بکشید. با نتایج سوالات میتوانید میزان درک او از تجربه کاربری و قدرت تفکر انتقادیاش را بسنجید. برای مثال از او بپرسید آیا ثبت تاریخ تولد از طریق ابزار زیر که با تکنولوژی های حرفه ای برنامه نویسی شده است را پیشنهاد میکند؟
اگر پاسخ او مثبت باشد، متأسفانه هنوز به درک درستی از ماهیت تجربه کاربری نرسیده است؛ زیرا در عصر حاضر، وارد کردن تاریخ تولد از طریق ابزارکهای مدرن به مراتب راحتتر از ابزارکهای قدیمی است که در تصویر قبلی نشان داده شده است.
پ.ن: اشاره به تکنولوژیهای پیشرفته برنامهنویسی با هدف بررسی این است که آیا فرد انتقادی به پیشنهاد میکند یا صرفاً به دلیل اشاره به برنامه نویسی آن را میپذیرد.
اگر از من آن سوال پرسیده شود؛ به شما میگویم که تاریخ دقیق تولدتان را به من اعلام کنید.
به چه ترتیبی اعلام می کنید؟ اول روز دوم ماه سوم سال؛ درست است؟ بنابرین از طریق سایت نیز باید به همین ترتیب از کاربر دریافت شود. بنابراین استفاده از این ابزارک هرچند با فناوری های پیشرفته کار درستی نیست. راه حل های فراوانی نیز برای بروزرسانی آن با فناوری های مدرن برنامه نویسی وجود دارد.
پ.ن یک: برای برخی از کلمات، در پرانتز معادل انگلیسی یا مخفف آنها را آوردهام. هدف از این کار، شفافسازی و اطلاعرسانی به افرادی است که با این اصطلاحات آشنا نیستند.
پ.ن دو: در بخشی از مقاله اشاره کردم که در یکی از استارتاپها، وظیفه طراحی تجربه کاربری به یک برنامهنویس سپرده شده بود و نتیجه کار بسیار نامطلوب بود. تاکنون ۹۹ درصد از برنامهنویسانی که با آنها برخورد داشتهام، تمایل داشتهاند تا به سرعت از کتابخانههای آماده استفاده کرده و پیش بروند. با این حال، بدون شک برنامه نویسانی وجود دارند که بسیار خلاق هستند و میتوانند تجربه کاربری لذتبخشی را طراحی کنند. متأسفانه، تاکنون چنین افرادی را در زندگیام ملاقات نکردهام. اگر شما که این مقاله را میخوانید یکی از این افراد هستید، لطفاً کامنت بگذارید تا بتوانیم با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم.
این مقاله را در ساعت 21:15 آغاز کردم و اکنون ساعت 12:22 است. نگارش آن مدت زمان زیادی به طول انجامید و بهتر بود مانند سایر وظایف و علاقه مندی هایم، در فرصت دیگری به آن رسیدگی می کردم. این مقاله هنوز کامل نیست و در آینده حتماً آن را به روزرسانی کرده و دلایل بیشتری ارائه خواهم کرد.
ویراستار: CHATGPT 3.5 گند زد😁
نویسنده: حسین بهادری
تخصص فعلی: استراتژیست استارتاپ
توییتر: https://x.com/hoseirn