طی چند سال اخیر فرصتی پیش اومد که به عنوان مدیر محصول با طراحانی که تازه وارد این مسیر شدن همکاری داشته باشم. تو این همکاری ها این سعادت نصیبم شد که همزمان هم آموزش میدادم و هم از اون ها یاد میگرفتم. توی این مدت متوجه شدم که بعضی اشتباهات و رفتارها دوباره تکرار میشه. اینجا میخوام این اشتباهات رو که بیشتر توی جلسات دیدم باهاتون به اشتراک بذارم.
خیلی از طراح های تازهکار وقت زیادی رو برای کارهای کوچیک میذارن در حالی که باید بیشتر روی تصویر کلی و استراتژی تمرکز کنن. این اشتباه در تمرکز روی جزئیات، مشکل رایجی برای طراح های مبتدی هست و بیشتر وقتا باعث میشه که از پیشرفت دلسرد بشن. به همین دلیل خیلی مهمه که برای مدیریت زمان مطالعه داشته باشیم و بدونیم چطور باید زمان رو مدیریت کنیم.
در شروع کار ممکنه سخت باشه که مشکلات رو بیان کنیم، اما وقتی که صحبت نشه، هیچ مشکلی حل نمیشه. انکار کردن مشکل هیچوقت کمکی نمیکنه! بنابراین خیلی مهمه که وقت بذاری و با کارفرما، مدیر محصول یا هرکدوم از اعضا تیم در مورد مسائلی که برات مبهمه، صحبت کنی.
شاید خیلیها این رو خیلی واضح ندونن، اما یکی از مهمترین مهارتها برای طراح های مبتدی، مهارتهای ارائه و مهارتهای نرمشون هست. بهتره توی مراحل اول یادگیری این مهارتها رو به عنوان اولویت قرار بدی تا از ترس و شک و تردید رها بشی. به یاد داشته باش که هیچکس توی این کار کامل نیست؛ ولی بهترین ارائهدهندهها از اشتباهات خودشون و دیگران یاد میگیرن. مخاطبها فقط احساساتشون از ارائه رو یادشون میمونه، نه اینکه شاید توی یک بخش چیزی رو فراموش کردی یا دو بار به خاطر استرس تکرار کردی :)
طراح های مبتدی باید یاد بگیرن که چطور بازخورد بدن. خیلی خوبه که ببینی طراحای باتجربه چطور بازخورد میدن. پروژه باید از طرف همه اعضای تیم ارزیابی بشه. خیلیها فقط بازخورد مثبت میدن و مشکلات واضح رو نادیده میگیرن. ترس از انتقاد ممکنه یه تهدید پنهانی رو مخفی کنه که بعداً نتایج منفی به همراه داشته باشه.
هرچی سوالات بیشتری بپرسی، بیشتر درگیر فرآیند میشی. این کاملاً طبیعیه که چیزی رو ندونی. وقتی سوال میپرسی، یاد میگیری. مخصوصاً وقتی روی یه پروژه کار میکنی، باید مفاهیم رو درک کنی و فقط با گفتگو میتونی مشکل رو بهتر بفهمی.
در ابتدای کار، خیلی از تازهکارا به شدت به حرفهایی که میزنن حساس میشن. ترس از قضاوت، انتقاد و کمالگرایی معمولاً باعث میشه که در مرحله ارزیابی کار، دلسرد بشن. یکی به من گفت: «شاید وقتی طراح باتجربه بشم، فقط بازخوردهای مثبت میشنوم.» مشکل اینجاست که هر طراح UX، چه مبتدی و چه باتجربه، همیشه نقدهایی دریافت میکنه. این یه داستان بیپایانه! خود فلسفه UX به اصل تکرار اعتقاد داره که باید به عنوان یک فرآیند کاری در نظر گرفته بشه نه چیزی که باید کاملاً درست انجام بشه.
تمام این موارد بیشتر به مهارتهای نرم طراحای مبتدی مربوط میشه. اما بدون این مهارتها، ممکنه برای یک فرد مبتدی موفقیت سخت بشه؛ همونطور که برای خودم سخت شد. بیشتر وقتها، تازهکارها به خاطر ترس از انتقاد و واکنشهای منفی و عادتهای یادگیریشون دلسرد و استپ میشن. اما در طراحی UX، بازخورد گرفتن، تفکر انتقادی و گفتگو خیلی مهمه.
همیشه به عنوان یک مدیر محصول من هم مجبور شدم بعضی از روشهای خودم رو برای حل مشکلات مرور کنم. تو همکاری با افراد مبتدی هم هیچوقت اینطوری نبوده که بخوام فقط مشاوره بدم؛ بلکه ازشون خیلی چیزا هم یاد میگرفتم. بعضی از اونها نوع خاصی از تفکر رو داشتن که من رو تحت تأثیر قرار میداد.
نظر شما چیه؟ خوشحال میشم نظراتتون رو دریافت کنم :)