ویرگول
ورودثبت نام
حسین اصفهانی
حسین اصفهانی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

منفعت طلبی


مسخره نیست؟

انصافا سراب نیست؟

حقیقتاً وسوسه نیست؟

وعده خلاف دادن و نخ به نخ کشیدن آدم به چاه نیست؟

خودت می فهمی که انگار واقعاً ته ندارد.....

هرچه جلوتر می‌روی جلو تری هست

و تو در جایگاه خودت مسخره ای .

از یک جایی به بعد ؛

در این میدان مسابقه و بزن بزن مجبوری از یک سری چیزها چشم بپوشی؛

از یک سری چیزها ،

از یک سری چیزها.

آنهایی که شاید معنای زندگیت باشند.

چیزهایی که شاید شرط انسان بودن ات باشند.

چیزهایی که کل ارزش زیستن تو را دارند.

پول ، پول ، پول


جذبه آهن ربای پول و میدان مسابقه اش ، وقتی حواست نباشد جوری درونت را چیدمان و نظم میدهد که خیلی چیزها را توجیه خواهی کرد.چیز هایی که شاید همه به رذل و پست بودن آن ها اعتراف دارند. جوری می شود که دیگر مشاهده تو نیست که در عالم به تو بینش می‌دهد، منفعت است که دید تو را تنظیم میکند و تو را به سمت جلو می راند.

منفعت طلبی پدر تاریخ را درآورده .


در عدم برقراری عدالت ، مشکل از نبود تئوری ها نیست؛

مشکل از پای کار بودن و نبودن ها نیست؛

مشکل از نیروی انسانی و اجرایی و منابع هم نیست؛

نه !!

مشکل از منفعت است.

منفعت طلبی و انسانهایی که همه زندگی را در دنیایشان میبینند و تصمیم به خفه کردن خود در لذت ها میگیرند و خفه کردن بقیه به خاطر لذت هایشان.

این که می بینید شیرین شدن زندگی بعضی ، به قیمت تلخ شدن کام مردم ، تمام میشود؛ مال همین است .

باید دید ، چگونه میتوان با منفعت طلبی افسار گسیخته مبارزه کرد.


آیا خود من و خود تو ، حاضریم از خود شروع کنیم ...؟

شاید رمز سختی ماجرا دقیقا در همین جاست .

منفعت طلبیزیاده خواهیسراب پولمعنای زندگیدلنوشته
پرسشگر ....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید