ویرگول
ورودثبت نام
حسین اصفهانی
حسین اصفهانی
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

پابرهنگان ، زاهاریا استانکو


تا به حال شده کتابی بخوانید و با فصل به فصل با آن بگریید ؟ اگر طاقت چنین کتابی را دارید با من همراه شوید تا بیشتر برایتان از تجربه پر سوز و گداز خویش با این کتاب بگویم.

از وقتی کتاب باز شد

از وقتی کتاب را باز کردم ، فهمیدم که سرِکارم و داستان تمام نمیشود. به وسط کتاب که رسیدم احساس پوچی ام دو برابر شد ؛ کتاب اصلا نه شروعی داشت نه پایانی و نه قصه منسجمی . بریده ای بود از تصویر زندگی یک انسان در برهه ای از زمان . یک روایت از یک سیل جاری در تاریخ تلخ و تاریک انسان .

کتاب مانند قطره ای بود از یک شراب تلخ در قوطی شیشه ای ، به قدمت تاریخ عمر انسان بر روی این کره خاکی . همه اش درد ، همه اش رنج ؛ روایتی که اگر بهره ای از عواطف انسانی داشته باشی تو را از حال خودت به کلی خارج میکند .

روایتی که چشم هایت را به باطن کثیف تجملات خیره کننده و قصر های بزرگ و باغ های بی سر و ته سرمایه داران باز میکند . کتاب را نمی توان خواند و مثل یک رمان عادی با آن برخورد کرد. اینقدر صحنه های رمان درهم پیچیده و مخلوط با رنج است که گاه و بی گاه از فشار قلب بلند خواهی شد و مجبوری کتاب را ساعاتی کنار بگذاری .

جلد ترجمه کتاب
جلد ترجمه کتاب


به وقت اتمام

به وقت اتمام کتاب ، خوشحال شدم که از تنهایی در آمدم !

تک تک سوال هایی که در کنج اتاق کوچکم ، از خودم و دنیا میپرسیدم و دغدغه های سنگینی که با خود حمل میکردم ، از زبان یک نویسنده در گوشه ای از دنیا در رومانی برایم تکرار شد و زنده گشت . بار سنگینی که پسرک بینوا و ستم دیده داستان ، با شانه های کوچکش حمل میکند و زیر بار آن خورد میشود .

دین ، روابط اجتماعی ، زندگی و ... همه و همه از نگاه نویسنده زیر بنایی دارد به نام اقتصاد و چنان آن را به رخ خوانندگانش میکشد که همگان متوجه افکار مارکسیستی آن بشوند ؛ چیزی که مرا از نویسنده بسیار دور کرد (و البته این باعث نشد که همداستانی خود را با او در پرسش ها و ایراداتش به اخلاق و دین از دست بدهم.)

آخرش نفهمیدم!

نمیدانم که نویسنده از نوشتن این کتاب چه میخواسته و دقیقا چه مقصودی داشته ؛ ولی هر چه هست برای بیدار کردن دغدغه های اصیل در وجود آدم به شدت کتاب موثری است . دغدغه هایی که انسان را از بی پوچی و بی معنایی زندگی در دنیای امروز نجات میدهد .

اما مسئله اینجاست که روشن شدن شمع دغدغه های اصیل در وجود آدم آسان است ،‌ اما پاسخ گویی به آن شاید قیمتی داشته باشد به ارزش جان آدمی .

در پایان

خواندن این کتاب را به هیچ فردی که عادت به زندگی ماشینی و روزمره و حوصله سربر خود کرده ، توصیه نمیکنم؛ چون کتاب بی نهایت او را بهم خواهد ریخت .


معرفی کتابرمانتاریخ رنجفقرنظام سرمایه داری
پرسشگر ....
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید