مغزم می پرد .
انگار بال درآورده ...
مثل گنجشک .... جیک جیک میکند و می پرد ،
از این شاخه به آن شاخه و
مدام دمش را بالا پایین تکان میدهد.
اگر خوب نگاهش کنی فکر میکنی دنبال جلب توجه دیگران است .....
اما این خود طبیعی اوست ،
شیطون شیطون .
عملا آرام و قراری ندارد .
اصلا مگر میشود گنجشک گوشه ای بخزد؟
چرا مگر سرما یا ترس از گربه جثه کوچک و تپلی آن را ،گوشه ای بنشاند .
لحظه ای آرام و قرار ندارد ...،
مگر وقتی که آن قدر جیک جیک و بپر بپر کند تا چشم هایش آرام آرام از خستگی بسته شود.
گنجشک مغز من قابل محدود کردن نیست ،
اگر جلویش را ببندی و در قفس بگذاری اش
زود افسرده میشود .
دلش کوچک است و با کمترین خوراکی زود احساس سیری میکند و از بس ورجه وورجه میکند دوباره سریع گرسنه اش میشود .
بدن عجیبی دارد.
فرز است و چابک و سریع ...،
اما .... فقط نوک میزند.
حوصله ندارد یک چیز را کامل بخورد و بجود .
همینطوووووور نوک میزند و میپرد .
مگر میتواند بر سر یک موضع و یک غذا تا آخر بنشیند ؟
گنجشگک من ،
قلبش کوچک است ،
حساس است ،
ریز وتند می تپد ،
سریع به تاپ تاپ می افتد و دوباره زود آرام میشود.
زود گریه اش میگیرد و خط چشم هایش قطره ای کوچک مینشیند و
دوباره سریع ...
شلوغ بازی را سر میگیرد و راه می افتد .