ویرگول
ورودثبت نام
حسین جودکی
حسین جودکی
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

فرهنگ سازمانی چیست و چرا مهم است ؟

تقریباً محال است کتابی در زمینه‌ی مدیریت رفتار سازمانی پیدا کنید که فصلی را به نقش فرهنگ در سازمان و مدیریت فرهنگ سازمانی اختصاص نداده باشد.

برای اینکه به این سوال بخوایم جواب بدیم اول باید چندتا کلمه رو به درستی تعریف کنیم و بتونیم مفهوم و معنای درستی از اون کلمه ها داشته باشیم.فرهنگ همیشه یک ویژگی جمعی است و برای جمع تعریف می‌شود. بنابراین وقتی از یک فرد حرف می‌زنیم، هیچ‌چیز بیش از رفتار یا شخصیت وجود ندارد.اما فرهنگ الگوهای رفتاری و ارزشی مشترک میان کسانی است که در یک محیط اجتماعی یکسان زندگی می‌کنند.چیزی که یک گروه را از گروهی دیگر تفکیک می‌کند و متمایز می‌سازد.

فرهنگ به چه معناست ؟

طبق یک تعریف کلی فرهنگ اینگونه تعریف شده:

((فرهنگ فارسی معین واژه «فرهنگ» را مرکب از دو واژه «فر» و «هنگ» به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم تعریف کرده‌است.لغت نامه دهخدا «هنگ» را از ریشه «ثنگ» اوستایی به معنی کشیدن و فرهختن و فرهنگ ذکر می‌کند..فَرهَنگ یک مفهوم گسترده‌ شامل باورها، ارزش‌ها، و رفتارها است که مطابق ارزش‌های اجتماعی و هنجار‌های موجود در جوامع بشری مطرح شده است. فرهنگ همچنین شامل مجموعه‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، آداب و رسوم اجتماعی ، و عادت‌های افراد در یک گروه و یا در یک جامعه می‌شود. هر منطقه از هر کشوری می‌تواند فرهنگ متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد. فرهنگ از راه آموزش، به نسل بعدی منتقل می‌شود؛ در حالی که ژنتیک به وسیله‌ی وراثت منتقل می‌شود. همچنین فرهنگ راهکارهای شایع موجه در یک جامعه است برای رفع هرگونه نیاز واقعی یا غیر واقعی. فرهنگ همواره نرم‌افزار است و تمدن شامل آن سخت افزار آن می باشد.))

سازمان به چه معناست ؟

((یک سازمان، یک نهاد مستقل است که یک مأموریت خاص دارد و می‌تواند با نیت انتفاعی یا غیرانتفاعی تأسیس شده باشد. یک سازمان، یک ماهیت اجتماعی است که دارای ساختار، اهداف و مرز مشخصی است. سازمان همیشه به صورت هدفمند رفتار میکند و هدف دارد.))

فرهنگ سازمانی چیست ؟

حالا که هم معنای فرهنگ رو میدونیم و هم معنای سازمان رو خیلی راحت تر میتونیم فرهنگ سازمانی رو برای خودمون تعریف کنیم .

در حقیقت فرهنگ سازمانی باورها، ارزش‌ها، و رفتارهایی هستش که طبق ارزش‌های اجتماعی و هنجار‌های موجود در یک سازمان شکل گرفته که دارای ساختار، اهداف و مرز مشخصی هستش و از راه آموزش، به نسل بعدی منتقل میشه و راهنمای رفتار کارکنان است و درک معانی به اشتراک گذاشته شده را راحت تر میکنه یا اینکه خیلی ساده بخوایم بگیم ((شکلی که ما در سازمان کارها را انجام می‌دهیم)).

این فرهنگ همه چیز رو از شکل لباس پوشیدن تا نحوه و ساعت رفت و آمد، سبک صحبت کردن تا نحوه غذا خوردن و عناوین شغلی تا رفتارهای خارج از محیط شغلی را به افراد دیکته می‌کنه.چرا میگم دیکته میکنه چون که شما خواه ناخواه باید طبق شرایط اون سازمان جلو برید و هماهنگ باشید.برای مثال من قبلا جایی کار میکردم که به هردلیلی ناهار خوردن به صورت تیمی ممنوع بودش و از اون عجیب تر اینکه اگر شما با لباس آستین کوتاه در شرکت حاضر میشدید قطعا جریمه میشدید و از همه بدتر اینکه حقوق ها هم 50 روز عقب بود همیشه J). بله همینقدر عجیب!

ولی بعدش وارد شرکتی شدم که همه این موارد هیچ موردی نداشت اما ساعت کار هیچ معنایی نداشت یعنی شما ممکن بود ساعت 9 صبح وارد محل کارتون بشید و تا پاسی از شب کماکان سر کار باشید .

با این تعریف ها متوجه میشیم که از همه مهم‌تر، فرهنگ سازمانی تاثیر مستقیم و قدرتمندی بر بهره‌وری و رضایت شغلی داره و کاملا واضح هستش که اختلال در عملکرد فرهنگ سازمانی توانیی این رو داره که یک کسب‌وکار را از درون دچار فرسایش کنه و منجر به از دست دادن بازار تجارت آن کسب‌وکار بشه و حفظ و استخدام استعدادها را دشوار کنه.

فرهنگ سازمانی از کجا شکل میگیرد؟

فرهنگ سازمانی قطع به یقین اولش از بنیانگذاران یک مجموعه شکل میگیره. چون آنها اول از همه در صحنه بودند و در استخدام پرسنل اولیه نقش کلیدی داشتند، نگرش و ارزش‌های آنان به آسانی به‌کارمندان جدید انتقال پیدا میکنه. نتیجه این میشه که این نگرش‌ها به‌عنوان دیدگاه‌های مقبول در سازمان شناخته شده و مادامی که بنیان‌گذاران در صحنه باشند یا حتی بعد از اونا هم ماندگار خواهند بود.

به‌عنوان دومین مولفه بهتره بدونیم فرهنگ سازمانی در اثر تجربیات یک سازمان در مواجهه با اتفاقات و برخورد های خارجی شکل می‌گیرد یا تغییر می‌کند. از این‌رو فشاری که برای تغییر فرهنگ در جهت «تطابق» با محیط بیرونی، به‌خصوص در زمان‌های آشفتگی و بحران وجود داره .در واقع این مساله به این علت است که سرعت تغییرات در فضای کسب‌وکار بسیار بیشتر از سرعت تغییرات در فرهنگ سازمانی شرکت‌هاست. بنابراین خیلی از مدیران میدونند که اتخاذ فرهنگ صحیح که شامل در پیش گرفتن تفکر و رفتاری متفاوت جهت تطابق با اصول واقع‌گرایانه فضای تجاری ا‌ست، عاملی مهم در موفقیت کسب‌وکار است. هر سازمانی باید جایگاه و دورنمایی از کسب‌وکار خود، در حوزه مورد فعالیت و بازار فروش مربوطه پیدا کنه و طبق همون هم جلو بره.

اینکه یک کسب و کار چرا کلا میخواد محصول با کیفیت بالا تولید کنه و یک کسب کار دیگه ترجیحش بر این هستش که محصولات گرید پایین تری داشه باشه سیاستی هستش که اون ها پیشه کردند و همین باعث میشه این تفکر در سازمان و نفرات هم رخنه کنه و فرهنگ ساز بشه.

نکته بعدی این هستش که فرهنگ در اثر نیاز به حفظ روابط کاری موثر میان اعضای سازمان ایجاد می‌شه و این یعنی اگه شرکتی به ارتباطات سریع و آزاد و روابط کاری غیررسمی بین کارمندان نیاز داشته باشه ، احتمالا بیان آزاد نظرات یکی از ارزش‌های آن سازمان هست و در مقابل ممکنه ارزش‌ها و سبک‌های ارتباطی بسیار متفاوتی در دیگر سازمان‌های فعال در سایر حوزه‌ها که طیف گوناگونی از کارمندان در آنها کار می‌کنند، شکل بگیره.

چرا فرهنک سازمانی مهم هستش؟

1 - فرهنگ، هویت درونی و بیرونی سازمان را تعیین می‌کنه

فرهنگ سازمانی به تیم شما و مشتریاتون نشون میده که شما چجوری تعامل میکنید و در حقیقت صدای سازمان شما از درون و بیرون هستش.

2 – فرهنگ نشان‌دهنده ارزش‌های اصلی سازمان هستش.

فرهنگ، برآیندی از باورها و ارزش‌های عملی و واقعی سازمان شماست. شیوه و سازوکار تجارت، نحوه مدیریت امور، شکل تعامل تیمی و نحوه برخورد با مشتریان، همه و همه تکه‌هایی از یک پازل هستن که وقتی در کنار هم چیده بشن، تصویر متمایزی از یک سازمان می‌سازند.

3 – کارکنان!مدافعان یا منتقدان؟

تقربیا اکثریت افراد برای پیشرفت و حقوق مناسب وارد یک سازمان میشن.اگر داخل سازمان بتونن پیشرفت کنن و کارشون دیده بشه و ارزش و توانایی هاشون دیده بشه قطعا مروج و مدافع فرهنگ خواهند بود در غیر اینصورت خیلی زود به یکی از منتقدان شما تبدیل خواهند شد.

دقیقا همین حالت هستش که شما میتونید بهترین ها رو برای خودتون نگه دارید و نیروهای بهتری جذب کنید و یا اینکه دقیقا برعکس این موضوع براتون اتفاق بیوفته!انتخاب با شماست.

4 – فرهنگ سازمانی عامل اصلی همسوسازی و تیم کردن سازمان هستش.

فرهنگ سازمانی خوب ، فرایند آنبوردینگ یا همسوسازی کارکنان جدید را تسهیل میکنه و باعث میشه نیروها خیلی سریع‌تر با محیط سازمان و ارزش‌های اساسی آن خو بگیرند. به‌این‌ترتیب، جامعه‌پذیری کارکنان آسان‌تر می‌شود و آن‌ها می‌توانند در کمترین زمان ممکن، به حداکثر هماهنگی و بازدهی برسند. فرهنگ سازمانی موفق، کارکنان سازمان را گرد هم آورده و بینشون همراستایی ایجاد می‌کنه. به‌این‌ترتیب، دیدگاه‌ها و اهداف مختلف را می‌توان با یک مأموریت مشترک در پس یک فرهنگ سالم تجمیع کرد. چنین فرهنگی، انتظاراتی را درباره نحوه رفتار و عملکرد و همین‌طور همکاری کارکنان با یکدیگر تعیین می‌کنه که باعث می‌شود آن‌ها بتوانند به‌عنوان یک تیم در سازمان با هم کار کنند.

5 – تاثیر بر سلامت کارکنان

تا حالا این اتفاق براتون افتاده که فشار محیط کار باعث به خطر افتادن سلامت جسم و روانتان بشه؟ البته کارکنان در هر سازمان و کسب و کاری ممکنه گاهی به هر دلیلی خستگی جسمی و روانی را به شکلی گذرا تجربه کنند اما استمرار این مسئله قطعا روی عملکرد یک سازمان تأثیر منفی میزاره. از طرف دیگه نتایج پژوهش‌های علمی نشان داده که بین فرهنگ یک سازمان و سودآوری آن ارتباط مستقیم برقراره.از اونجایی که استرس میتونه سیستم ایمنی بدن افراد را ضعیف کنه، سازمان‌هایی که استرس زیادی را به کارکنانشان تحمیل می‌کنند، با ابتلای بیشتر کارکنان به بیماری و نرخ غیبت بیشتری روبه رو می‌شوند و این مسئله، سودآوری آن‌ها را تحت تأثیر قرار میده.

جمع بندی

در کل مدیر یک مجموعه و حتی یک تیم خودش دقیقا از مشکلات تیم و سازمان خودش آگاه هستش و بهتره که با دونستن اهداف خودش و تیمش و سازمانش خیلی راحت تر مشکلات رو پیدا کنه و اون ها رو از فرهنگ سازمانی خودش خارج کنه.در کل اینکه از تیمی که براشون تب نمیکنه انتظار مرگ نداشته باشه.

فرهنگ سازمانی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید