آماده ی خواب شده بودم که "من همیشه بچه های زیاد داشتن رویام بود!" به فکرم انداخت. اگر من رویای بچهدار شدن نداشته باشم و بچه داشتن را دوست داشته باشم چه؟ مادری کردن برای بچه و تیچر زبان و نویسنده بودن سد راهم خواهد شد؟ مگرنه اینکه کاری باید انجام دهیم تا خوشحالمان کند؟ اگر از شغلم و نوشتن راضی باشم آنموقع چطور به کارهای خانه برسم؟ چطور آشپزی کنم؟
اصلا تا آخر عمرم ازدواج خواهم کرد؟
شاید همه چیز عوض شد. شاید مردی در زندگیام پیدا شد و مرا درک کرد، کاش با هم خوشحال زندگی کنیم.
ولی... تمام کسانی که تا الان ازدواج کرده و بچه دارند، برای عشق ازدواج کردند؟ آیا خوشحالند؟