اینکه با وجود این تجربه تلخ، هنوز به یاد شاگردهات هستی و بهترینها رو براشون آرزو میکنی، نشون میده که چقدر کارت رو با عشق انجام میدادی. مطمئنم که هر جا بری، تأثیر مثبت خودت رو میذاری و با ارزشهایی که داری، به مسیر حرفهای بهتری میرسی. 🌿✨
بعد از چهار ماه کار در یک آموزشگاه زبان، با جیب خالی از حقوق از کارم استعفا دادم و از آنها شکایت کردم. وقتی مدرک شکایتم را برایشان بردم، با عصبانیت اسمم را صدا زد: " خانوم... حسینی... این چه کاری بود کردی؟ حالا فکر کردی واقعا به شکایتت رسیدگی میکنن؟ بودجهها رو بستیم، صبر کن بالاخره حقوقتو میریزیم."
در گروه معلمان آن موسسه، بحث سر روتینی شدن این سوءاستفاده و کار غیرقانونی بود. آنها هر دو یا سه ماه حقوق پرداخت میکردند و باید خدا خدا میکردی کمتر از حقت ندهند. مدیری که روی حرفش نباشد و بگوید "بیست و چهار ساعت دیگر میریزیم." اما یک روزش، ۱۵ روز شود، علامتی از محیط کاری بد است.
سازمانی که قادر به افزایش حقوق نباشد، کار غیرقانونی کند و کارکنانش هم بیمه نداشته باشند، لایق توقف فعالیت است.
اما دلم برای دانش آموزانم تنگ خواهد شد، حضورشان در زندگیم روحی تازه و با نشاط به آن داد و با هم کلی خاطره ساختیم؛ برای آنها بهترینها را آرزو میکنم.
اینکه با وجود این تجربه تلخ، هنوز به یاد شاگردهات هستی و بهترینها رو براشون آرزو میکنی، نشون میده که چقدر کارت رو با عشق انجام میدادی. مطمئنم که هر جا بری، تأثیر مثبت خودت رو میذاری و با ارزشهایی که داری، به مسیر حرفهای بهتری میرسی. 🌿✨