
جاهایی است که حس میکنم باید خفه شد، نه از دست آنکه پاسپان و دادگاه جلویت را میگیرند، در همین پلتفرمها و آدمهایش؛ که گاهی حس میکنی آدمهایش اکثراً غربزدهاند و تو نمیخواهی مثل آنها باشی.
خیلی از این آدمها از مذهب خوششان نمیآید، ولی دلت پر میزند که چند کلام از مذهب بنویسی. بالاخره هر که بگوید چشمانش فقط به دلش است، برای کارهایش دروغ گفته.
میان جمعی که کاری میکنی، دوست داری دیده شوی. در یک کلاس نقاشی وقتی همه نقاشی میکشند، وقتی تو هم دست به قلم مو میشوی، انتظار داری که نقاشی تو هم دیده شود.
خیلی وقتها نقشهایی بر چهره تابلو میکشی که تو نیستی، همه هستند، ولی آن تصویر واقعی تو نیست. تو میخواهی از دریا نقاشی بکشی، ولی حاضران دشت و کویر را دوست دارند. این میشود که دل دریاییات را به خاطر نگاههایی زیر پا میگذاری و خالق تصویر کویر میشوی.
بعضی وقتها حس میکنم که چیزهایی که باید نوشت، تلخ است و آدم پران است. فقط میخواهم دیگر در فضای غربزده نفس نکشم، ولی هر جا نگاه میکنم ردپای غرب است؛ از نیچه چنان میگویند،که نیچه انگار پیامبر است اگزیستانسیالیسم از و حتی چنان غربیان «کمدی الهی» مینویسند،و خدا را به سخره می گیرند اتفاقا الان که این پست را نوشتم از دید وبازدید پستی برمی گشتم که می گفت غرب نماد فرهنگ است نماد فرهنگ است برای خود شان نماد فرهنگند برای ما جز استعمار چیزی نیستند آنچه این سالها مردم بدبخت را به این فلاکت فقر وبیکاری وتورم رسانده نه آموزه های دینی بلکه همین آموزه های جوجه کارشناسان غرب گرایی است که پشت دولت وحکومت وراجی می کنند هر جا می روی کانت هرجا می روی دکارت خون آدم را به جوش آوردید افکار دکارت وکانت رابا این وضعیت که این غربزدگان سر ما آوردند بگذارید در کوزه آبش را بخورید کانت کیه دکارت کیه نیچه کیه کل فیلسوفان غربی چه عددی هستند وقتی فیلسوفی مثل ابن سینا هست.
بنویسندچرا وقتی مقابلشان کسی مدافع خدا میشود، بلاک میشود؟چون چنان غربگرایند که تحمل شنیدن چیز بر خلاف خیلی از خزعبلات غرب راندارند اینجاست که در چنین فضاهایی اگر بخواهی بنویسی .باید مثل بچههای مذهبی: فقط خودت بخوانی یا آنچه در دل داری، چون سر مکتوم داری و نگو، با خیلی از حرفهای آدمها و پلتفرمها مخالفی، منتها چون ضعیفالنفس هستی،دهن بین مجازی هستی تعداد لایک کمت کم تر می شود. همرنگ جماعت میشوی.پست ون عراقی واضطراب داعش را که نوشتم دوستی گفت اینجا فضا اُمنیستیه وچیزهای مذهبی طرفدار نداره.
البته ویرگول که نانی ندارد، ولی نمیدانم چرا همرنگ جماعت میشوم. و اینجاست باید گفت: دیکتاتوری غربگرایی در ایران از مذهبیون شدیدتر و محدودکنندهتر است. در ایران همه به نوعی مستبدند، و غربگراها دیکتاتورتر.