ویرگول
ورودثبت نام
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوهباوردارم هر چه می بینیم و ازکنارش می گذریم می تواند بهانه نوشتن باشد بی تفاوت از کنار هیچ صحنه ای نباید گذشت چه زیباست که با نوشتن ماندگارش کنیم
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
خواندن ۱ دقیقه·۲ ماه پیش

بارون -تقدیم به تو ،که عشقی

خیلی وقته که بارون نیومده...

خیلی وقته دیگه از شرشر ناودون خبری نیست،

از صدای گنجشک بعد از رنگین‌کمان اثری نیست،

از گِل شدن زمین و فرو رفتن کفشام تو گِل،

از پر شدن آخور گوسفندام از آب بارون،

از تو خونه نشستن و امیدواری که سال آینده دیگه خشکسالی تموم می‌شه.

از صدا کردن ورق گالوانیزه‌ی روی آغل گوسفند،

از سرازیر شدن آب از کوچه به پایین روستا،

و از قطع شدن سیم تلفن موقع بارون...

البته یک چیزی دیگه یادم رفت:

از عوض کردن لباس‌های خیس وقتی بارون تو دشت می‌اومد و مشغول کار بودم.

تعجب کردید نه؟

ولی همین‌ها تصورات من از بارون اومدن توی این روستا بود.

گاهی این‌قدر تصورات ما از بارون شاعرانه‌ست

که حرف‌هایی که من زدم مثل مسخره کردن خواننده است.

آره بارون... دلم برات تنگ شده، یا شاید هم لک زده،

برای همین اتفاق‌ها که اگه بیفتن، اتفاق‌های شاعرانه‌ات هم پشت سرش می‌آد.

اتفاقاً این نوشته رو نوشتم که ساده‌ترین نوشته از تو، بارون، باشه.

چون تو مظهر زلالی و صفا ،و سادگی هستی

و زلالی و صفا فقط در سایه‌ی سادگی اتفاق می‌افته.

یک نوشته‌ی ساده و بی‌تکلف،

تقدیم به بارون.

شنبه، ۳ آبان ۱۴۰۴

بارون
۲۲
۴
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
باوردارم هر چه می بینیم و ازکنارش می گذریم می تواند بهانه نوشتن باشد بی تفاوت از کنار هیچ صحنه ای نباید گذشت چه زیباست که با نوشتن ماندگارش کنیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید