ویرگول
ورودثبت نام
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوهباوردارم هر چه می بینیم و ازکنارش می گذریم می تواند بهانه نوشتن باشد بی تفاوت از کنار هیچ صحنه ای نباید گذشت چه زیباست که با نوشتن ماندگارش کنیم
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
خواندن ۱ دقیقه·۱۳ ساعت پیش

بذر امید در این روزگار خشک

سخت است ثانیه‌ها را شمردن، برای رسیدن به لحظه‌ای که نامش امید باشد؛
اما انگار چاره‌ای نیست، باید لحظه‌ها را شمرد:
یک… دو… سه…
تا هرجا که زمانه دلش به رحم بیاید.
ولی نه، انگار نه انگار؛
این زمانه سخت سنگ‌دل است.

قرار نیست بذر امیدی در دل‌هایی ریخته شود که سال‌هاست آیش مانده‌اند،
دل‌هایی که هرگز گندمِ عشق در خاکشان کاشته نشده.
حتی از کوزه‌ی این روزگارِ بی‌مروّت هم
قطره‌ای آبِ زندگی بر لب‌های ترک‌خورده‌ی قلب ما نمی‌چکد.

شاید مهم‌ترین نقطه‌ی امید در این زمانه
دل بریدن از روزگار باشد
و ناامید شدن از او.
انگار باید در درون خودت دنبال چیزی به نام امید بگردی؛
اگر پیدایش کنی،
که خود کاری‌ست بس دشوار.

در هجوم لشکرِ ناامیدی،
تنها سلاحِ دفاعی تو
پیدا کردن کوچک‌ترین،
حداقلی‌ترین دلخوشی برای ادامه‌ی زندگی است.

۱۸
۴
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
باوردارم هر چه می بینیم و ازکنارش می گذریم می تواند بهانه نوشتن باشد بی تفاوت از کنار هیچ صحنه ای نباید گذشت چه زیباست که با نوشتن ماندگارش کنیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید