
امروز جمعه، ۲۴ مرداد ۱۴۰۴ است. میخواهم از جمعه بنویسم. جمعه، تعطیلی آخرهفته ماست
جمعه در تعریف قدیمی یعنی تعطیلی کار و زندگی، رسیدگی به خانواده و رفتن به خانه بزرگترها. اینها چیزهایی است که در مدرسه به خوردمان داده شده، ولی الان جمعههای ما اینگونه است: جمعه برای همه روز تعطیلی نیست و عدهای در آن مشغول کارهای مختلفاند تا لقمه نانی به کف بیاورند.

عدهی زیادی در این روز مشغول کار در تاکسیهای اینترنتی مثل اسنپ، تپسی و غیره هستند. آیا با این وضع فرصتی برای رسیدگی به خانواده خودتان دارید، چه برسد به بزرگترهایتان؟

در ثانی، خانوادهی ما دیگر خانوادهی قدیم نیست. به غیر از مشکلات زندگی، اینقدر روی آن کار روانی شده است که به خانوادهای خشک و مدرن تبدیل شدهاند، که انگار تنها چیزی که از آن باقی مانده، زندگی یک زن و مرد با یک یا دو بچه است. حالا آنهایی که طلاق را ترجیح دادهاند، بماند.

مسئلهی سوم: جمعه از نظر مسلمانان روز عید محسوب میشود و در گذشته مردم به آدابش مثل دعا و نماز مقید بودند، ولی کمکم جمعه کمتر رنگ معنویت دارد. حال بماند که در فرهنگ شیعه، موضوع موعود و آخر زمان بر اهمیت جمعه افزوده است.

اینها را نگفتم تا از یک روز جمعه صحبت کنم؛ این یک مثال است. میخواستم بگویم چگونه مسائل اقتصادی و اجتماعی و کمرنگ شدن معنویت، کمکم سبک زندگی گذشته را دچار تحول میکنند. این یک چیز کوچکش است. دور و برمان بگردیم، میبینیم که چیزهای زیادی با تغییرات اقتصادی و اجتماعی، کمکم سمت و سوی دیگری میگیرند، مانند روابطی که در یک خانواده میان اعضای آن یعنی پدر، مادر و فرزندان، دچار دگرگونیهای عمیق میشوند.
