
آغاز نوشت
تو این هفته ۱۳ پست تا حالا نوشتم؛این چهاردهمیه هیچکدومش به نظرم دلچسب نبود برام، جز همون پست «پاییز، همون بهار خستهی من».
آخریشم میخوام یک پست معمولی بنویسم، از کلمههای قلمبهسلمبه توش خبری نیست.
---
اصل نوشتار
تو یک پست قبلاً گفتم که به علت بیماری دوقطبی و مشکلاتش، چهار تا مدرسه عوض کردم.
بعد از اینکه در سالهای ۸۱ و ۸۲ نتونستم به مدرسه برم، دیگه نمیتونستم روزانه درس بخونم.
چاره رو در این دیدم که باید رشتهای از کار و دانش انتخاب کنم.
درسهای عمومی مثل ریاضی، دینی، تاریخ معاصر، زبان عربی و دیگر درسها (که الان یادم نیست) رو در هنرستان بزرگسالان بخونم،
و درسهای اختصاصی رشته رو هم در آموزشگاه آزاد فنی و حرفهای بگذرونم.
بعد از دورهای که خوندم، برم سازمان فنی و حرفهای امتحان بدم.
شروع کردم درسهای عمومی رو خوندم، بعد رفتم آموزشگاه کامپیوتر ثبتنام کردم و رشتهم برنامهنویسی کامپیوتر شد.
ویندوز و آفیس (فکر کنم نسخهی 2003) رو در آموزشگاهی در خیابان شمشیری مهرآباد جنوبی تهران خوندم.
بعد که میخواست ما رو معرفی کنه به فنی و حرفهای برای امتحان دادن،
متوجه شدیم آموزشگاه مجوز فنی و حرفهای نداره!
به هر صورت، از طریق مجوز یک آموزشگاه دیگه، ما رو فرستاد امتحان دادیم و قبول شدم.
بعد گفتم چه کاریه؟
میرم ادامهی درسهای اختصاصی رو در آموزشگاه مجوزدار (که در خیابان بهرامی شهرک ولیعصر بود) میخونم.
خلاصه رفتم اونجا؛ اولش ویژوال بیسیک 6 شروع کردم به خوندن.
به هر حال امتحان دادم، قبول شدم.
رسید به درس اتوکد؛ یهکمی مشکل داشتم، به هرصورت دوبار امتحان دادم تا قبول شدم — تئوری و عملیشو.
تا درسهای اختصاصی تموم شد.
درسهای عمومی هم که خیلی وقت بود تموم کرده بودم.
شد سال ۱۳۸۶ که تونستم دیپلمِ زورکی رو از این رشتهی کار و دانش بگیرم.
البته بیشتر معطلی به خاطر این بود که آموزشگاههای کامپیوتر لیست کارآموزها رو برای امتحان به فنی و حرفهای دیر میدادن.
بالاخره بعد از سه سال، یعنی از ۸۳ تا ۸۶، این دیپلمو گرفتم.

---
پ.ن ۱
تو این بین، سال ۸۴ یه سیستم قدیمی خریدم که الانم — همینی که دارم باهاش تایپ میکنم — مانیتورش همون مانیتور قدیمی اون موقعست!
یه سیستم قدیمی دارم، ولی تازگیا ویرگول اجازهی ویرایش و گذاشتن پست با سیستمهای قدیمی مثل من،
که هنوز ویندوز 7 روش نصبه، نمیده و ارور 500 میده!
خوبه اگه مشکل امنیتی نداره اجازه ویرایش بدن

پ ن ۲ اینها چیزی نبود جز چند خاطره که تقدیم شد.زیادم مهم نبود البته.