ویرگول
ورودثبت نام
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوهباوردارم هر چه می بینیم و ازکنارش می گذریم می تواند بهانه نوشتن باشد بی تفاوت از کنار هیچ صحنه ای نباید گذشت چه زیباست که با نوشتن ماندگارش کنیم
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
خواندن ۴ دقیقه·۱ روز پیش

ربع قرن بیست و یک (وعده های فانتزی) یا (واقعیات موجود)

مقدمه

امروز فایلی صوتی که تحلیلی بود می شنیدم در حین تحلیل مجری گفت : دوسه هفته دیگر سال ۲۰۲۵ تمام می شود در واقع ربع قرن ۲۱ گذشت این مرا به فکر فرو برد جهان امروز چه تناسبی با وعده های فانتزی قبل از سال ۲۰۰۰ دارد؟حاصلش این تحلیل شخصی شد نه مقاله ای با استانداردهای علمی و کارشناسی که جای نقد بر آن بسیار وجود دارد‌.

اصل نوشتار

قرن ۲۱ همان قرنی است که در سال ۱۹۹۹ به انسان‌ها وعده داده می‌شد؛ قرنی که قرار بود کتاب زندگی در ۲۰ قرن یا حتی کل تاریخ کنار گذاشته شود و گذشته به زباله‌دان تاریخ فرستاده شود. قرار بود دهکده جهانی شکل گیرد، همه دنیا متحد شوند و دنیایی بسازند که رویایش را آدم‌های قدیم نمی‌دیدند. همه جا نظم و قانون موج می‌زد و همه کشورها از قوانین پیروی می‌کردند. دموکراسی ورد زبان مردم برای اداره کشورها می‌شد و جنگ‌ها تمام می‌شد. حتی در دهه ۱۹۹۰ میلادی (۱۳۷۰ شمسی) برخی موسسات نام خود را «قرن ۲۱» می‌گذاشتند تا اعتبار کسب و کارشان با این قرن همراه باشد.

ربع قرن از آن رویاها گذشت و اکنون باید پرسید: آیا آن قصه‌هایی که برساخته القائات زرسالاران و قدرتمندان برای فریب مردم بود، واقعی بود یا حکایتی بیش نبود؟ آیا این وعده‌ها حقیقت داشت یا صرفاً توهم و قصه‌ای دروغین بود؟

امروز، از نظر فناوری، بشر بسیار پیشرفت کرده است و بسیاری از خاکریزها را فتح کرده، هرچند هنوز جای کار بسیار است. اینترنت، شبکه‌های اجتماعی و همزمان هوش مصنوعی در عرصه فناوری اطلاعات انقلاب ایجاد کرده‌اند و جهان را از نظر امکان ارتباط، واقعاً شبیه یک دهکده کرده‌اند. اما آیا ارتباط انسان‌ها نزدیک‌تر شده است یا فردیت گسترش یافته؟ در همه زمینه‌های علمی، از فضایی و نظامی گرفته تا دیجیتال، پیشرفت چشمگیر بوده، اما آیا بشر امروز دیگر جنگ ندارد، گرسنگی رفع شده یا عدالت برقرار است؟ در این زمینه، نسبت به سال ۱۹۹۹، چه پیشرفت معناداری رخ داده است؟ یاحتی پسرفت کرده است؟

بی عدالتی ،فقر و گرسنگی

بشر مجهز به ابزارهای نو شده است، اما این ابزارها برای غلبه بر بدترین چالش‌ها به‌تنهایی کارساز نبوده‌اند؛ زیرا جنس مسئله انسانی است و نه صرفاً ابزاری. برای مثال، برای برقراری عدالت میان غنی و فقیر در جهان، نیاز است کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر و عقب‌مانده کمک کنند تا عقب‌ماندگی‌های گذشته، که بسیاری ناشی از استعمار همین کشورهای ثروتمند بوده، جبران شود. این امر نیازمند تغییر ذهنیت و اخلاق در رفتار قدرتمندان است، اما جریان جهان اخلاق را از صحنه زندگی حذف کرده بود و سیاست نیز بر پایه اخلاق تنظیم نمی‌شود.

نتیجه آن شد که ابزارهای جدید هم در اختیار همان زورمندان قرار گرفت و از مبدا آنان به کشورهای ضعیف منتقل شد. در بسیاری موارد، همین ابزارهای پیشرفت و به‌ویژه فناوری‌های ارتباطی، به جای کمک به انسان‌های ستمدیده، به عاملی برای اسارت و وابستگی تبدیل شدند. کشورهای قدرتمند قرن ۲۱، خوی قرن نوزدهم یا حتی خوی چنگیزی خود را با ابزارهای جدید به شکل پیچیده‌تر و ظاهری متمدن حفظ کردند، طوری که بسیاری متوجه باطن این ظاهر نشدند. البته نباید فراموش کرد که انسان ذاتاً به دنبال تسلط بر محیط زندگی خود است و افراد حاضر در آن محیط نیز قربانی این خصیصه انسانی می‌شوند. برای کشورهای قدرتمند، این محیط تحت تسلط جهان و از جمله کشورهای فقیر بود.

جنگ ها

در بین خود قدرت‌ها نیز توافقاتی که در گذشته وجود داشت، که میراث جنگ جهانی دوم بود با همه ظالمانه بودنش هم دیگر پایدار نبود؛ زیرا نظم دهه ۹۰ بر اساس یک ابرقدرت و کشورهای مطیع بنا شده بود. اما از دهه دوم قرن ۲۱، جهان وارد دوره‌ای شد که قدرت‌های نوظهور نیز حرف‌هایی برای گفتن داشتند.

نظم زمان جنگ سرد میان شوروی و آمریکا جهان را به دو گروه فرمانبر این دو کشور تقسیم کرده بود. با فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱،به نظم تک‌قطبی آمریکایی تبدیل شد و لی از حدود سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ تا امروز، این نظم کم‌کم توسط قدرت‌هایی مثل روسیه و چین وهند و حتی اتحادیه اروپا به چالش کشیده شد.

فروپاشی شوروی
فروپاشی شوروی

جهان چند قطبی
جهان چند قطبی

جنگ قدرت ها در زمین خاکستری
جنگ قدرت ها در زمین خاکستری

ویرانی حاصل درگیری در جنگ ها
ویرانی حاصل درگیری در جنگ ها

جنگ غزه قلب بحران در خاورمیانه
جنگ غزه قلب بحران در خاورمیانه

جنگ اقتصادی آمریکا و چین
جنگ اقتصادی آمریکا و چین

تنش های دریایی توقیف کشتی ها
تنش های دریایی توقیف کشتی ها

در این شرایط، توافق دوطرف برای حل اختلافات لازم است، اما آیا شعور بشری به جایی رسیده است که تغییر نظم به صورت آرام و با توافق، بدون درگیری، انجام شود یا باز هم باید درگیری‌های نظامی و اقتصادی، جهان را از دوران گذار به جهان جدید برساند؟ جنگ روسیه و اوکراین، جنگ تجاری چین و آمریکا و بحران در خاورمیانه، تنش های دریایی، و خط و نشان‌هایی که دو طرف برای یکدیگر می‌کشند، نشان می‌دهد که در سیاست جهان، حل مسائل بین قدرت‌ها هنوز با توسل به زور جریان دارد. اخلاق در سیاست همچنان بی‌معناست.

اِشکال مهم این است که ماهیت جنگ‌های نظامی و اقتصادی امروزی بسیار پیچیده‌تر از دهه‌های گذشته است و انسان‌های زیادی در نتیجه این مناقشات قربانی می‌شوند.به نظر می رسد ریسک وقوع درگیری های گسترده جهانی بسیار بیشتر از گذشته شده است.

نتیجه‌گیری

نکتهٔ حائز اهمیت این است که شکاف بین تصمیمِ سیاسی با عدالت و صلح، با ابزارهای پیشرفته به هیچ عنوان پُر نمی‌شود. آنچه عدالت و صلح را به ارمغان می‌آورد، سر زدنِ رفتارِ اخلاقیِ شایسته از انسان‌هاست؛ رفتاری که فعلاً کمیاب، یا بهتر است بگوییم نایاب، است.

اتحادیه اروپاجنگ تجاریجنگ جهانیجنگ سردقرن
۲۰
۲
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
حسین تقوایی دل نویسی تنها از پشت کوه
باوردارم هر چه می بینیم و ازکنارش می گذریم می تواند بهانه نوشتن باشد بی تفاوت از کنار هیچ صحنه ای نباید گذشت چه زیباست که با نوشتن ماندگارش کنیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید